جدول جو
جدول جو

معنی حصارپائین - جستجوی لغت در جدول جو

حصارپائین
(حِ)
دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان. واقع در 45هزارگزی جنوب باختری قیدار و سه هزارگزی راه مالرو عمومی. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر. دارای 165 تن سکنه میباشد. ترک زبانند. از رود خانه بزینه رود مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، قالیچه، گلیم، جاجیم بافی گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چَ)
دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه شهرستان بیرجند. از قنات مشروب میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(چِ)
دهی از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد که در 7 هزارگزی جنوب کوهدشت و 7 هزارگزی جنوب راه شوسۀ خرم آباد به کوهدشت واقع است. جلگه و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. آبش ازچشمۀ چنار. محصولش غلات، لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی بافتن سیاه چادر، جل و طناب و راهش در موقع تابستان اتومبیل رو است. ساکنان آبادی از طایفۀ آزادبخت میباشند و در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حِ؟)
دهی است جزء دهستان تاررود بخش حومه شهرستان دماوند. واقع در هفت هزارگزی جنوب دماوند و 1500گزی جنوب راه شوسۀ تهران به دماوند. ناحیه ای است واقع در دامنه سردسیر. دارای 350 تن سکنه میباشد. ترکی و فارسی زبانند. از رود خانه تاررودمشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، سیب زمینی و اقسام میوه جات سردسیری. اهالی به کشاورزی و جاجیم، گلیم بافی گذران میکنند. مزرعۀ حسین آباد جزء این ده است. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان رهال بخش خوی شهرستان خوی. واقع در 12500گزی جنوب باختری خوی و هشت هزارگزی باختر شوسۀ خوی به سلماس. ناحیه ای است واقع در جلگه، معتدل مالاریائی. دارای 120 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رود قطور مشروب میشود. محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در چهارهزارگزی جنوب اهر و سه هزارگزی شوسۀ اهر به تبریز. ناحیه ای است کوهستانی، معتدل مالاریایی. دارای 82 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از اهرچای و چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، حبوبات. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا