جدول جو
جدول جو

معنی حشرگای - جستجوی لغت در جدول جو

حشرگای
(حَ)
زنی که هواخواه بسیار داشته باشد. (ناظم الاطباء). رجوع به حشری شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حشرات
تصویر حشرات
حشره ها، جمع واژۀ حشره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشری
تصویر حشری
شهوتران، سرباز مزدور، چریک
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
ترکه و اموال آنکه او را وارثی نباشد
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ)
منسوب به حشر، یک تن از سپاه غیر منتظم: آن مردم حشری هزیمت کرد و لشکری چون هزیمت آنان بدید تیز براندن گرفت، تا زان حشریان اندر آن هزیمت سه هزار مرد کشته شد. (تاریخ سیستان) ، یک تن سخره. یکی به بیگار و شاکارگرفته شده: تا پنجاه هزار مرد حشری و بیست هزار مغول آنجا جمع گشت. (جهانگشای جوینی). و بفرمود تا از جانب جند نیز، توشی مردان حشری مدد فرستاد و بر راه بخارا روان شد. (جهانگشای جوینی) ، دشنامی مر زنان را در تداول عوام فارسی زبانان. زن تباه کار. زن در دست رس همه کس، مرد یا زن شهوت پرست. سخت مایل به عمل جنسی
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ)
جمع واژۀ حشره. جنبندگان خرد. احناش. حشار. جانوران خزنده و گزنده یا جانور ریزۀ زمینی. جانوران ریزه و جانوران که در زمین سوراخ کرده خانه سازند، لهذا بسوی زمین اضافت کرده حشرات الارض گویند مثل مار و موش و غیره. (از غیاث اللغات) : در خزائن ملوک هند کتابیست از زبان مرغان و بهایم و وحوش و سباع و حشرات جمع کرده اند. (کلیله و دمنه).
- حشرات الارض، حرکت حشرات الارض، مطابق است با روز هشتم فروردین ماه جلالی.
، ثمرهای دشتی، مانند صمغ و غیر آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جائی است به یمن: و فی بلد بنی غصین معدن فضه عند الحشران بالخرابه الغادیه عند حشران عند الجربتین الکبیرتین. (از کتاب الاکلیل همدان بنقل چاپ کننده کتاب الجماهر در ص 268)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
عرصات قیامت:
چنان پوی شاهانه این شاهراه
که شاهانه پوئی ره حشرگاه.
ظهوری.
، مجمعی که در ایام عاشورا در آنجا گریه بنیاد کنند. (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
صاحب بهار عجم آن را به معنی زنی که چند مرد با او نزدیک شوند، آورده و مثالی را که در آنندراج برای حشرگائی آمده برای آن آورده است
لغت نامه دهخدا
(حَ)
قحبه گی. صاحب آنندراج گوید: زنی که چند کس جمع شده او را بگایند. معنی ترکیبی آن گائیدۀ لواحق و توابع است. وحشرگاهی بدین معنی غلط است. رجوع به آنندراج شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حشرگاه
تصویر حشرگاه
رستخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشرات
تصویر حشرات
جنبدگان خرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشری
تصویر حشری
ترکه و اموال آنکه او را وارثی نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشرات
تصویر حشرات
((حَ شَ))
جمع حشره، رده بزرگی از بندپاییان که به واسطه داشتن شش پا از بندپاییان دیگر متمایزند، بدین جهت آن ها را شش پاییان نیز نامیده اند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حشری
تصویر حشری
((حَ شَ))
شهوتران
فرهنگ فارسی معین
شهوتران، شهوتی، هوسباز، هوسران
متضاد: خارشکی، حریص
متضاد: قانع
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حشرات دیدن: ضرر نیش خوردن از حشرات: دوستتان به شما خیانت خواهد کرد 1ـ دیدن حشرات در خواب، علامت بیماری مسری است و نزدیک شدن دشمنان. 2ـ اگر دختری در خواب حشرات را ببیند، نشانه سختی و ناراحتی است. اما اگر در خواب حشرات را بکشد یا از خود براند، علامت آن است که با دانایی و استعداش به آنچه که می خواهد دست می یابد. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب