جدول جو
جدول جو

معنی حسکلتان - جستجوی لغت در جدول جو

حسکلتان
(حِ کِ لَ)
دو خصیه. خصیتین. انثیین
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سکستان
تصویر سکستان
صورت فلکی در نیم کرۀ جنوبی آسمان، دستگاهی در کشتی یا هواپیما برای تعیین طول و عرض جغرافیایی
فرهنگ فارسی عمید
(کُ)
دهی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان که در 57 هزار گزی خاور سعیدآباد بر سر راه مالرو اسطورو به کهن سیاه واقع است و 20 تن سکنه دارد. مزارع بادامان سفیدوئیه، سرداب، سرسنگوئیه و سنگ شیرجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، حریر تنک باف و ریزه باف. (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). حریر منقش. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است مرکز دهستان مسکوتان بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در 70هزارگزی جنوب غربی بمپور و 37هزارگزی غرب راه شوسۀ بمپور به چاه بهار، با 2500 تن سکنه. آب آن از سه رشته قنات تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
یکی از دهستانهای پنجگانه بخش بمپور شهرستان ایرانشهر، واقع در جنوب غربی بمپور و محدود از شمال به دهستان مرکزی و بخش بزمان، از مشرق به دهستان لاشار و شنزار اسپکه، از جنوب به دهستان فنوج و از مغرب به دهستان رمشک. آب آن از قنات و چشمه تأمین می شود و دارای 10 آبادی بزرگ و کوچک و 4هزار تن سکنه است. ساکنان آن از طایفۀ حوت می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ رَ)
دهی از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر است که در 47 هزارگزی شمال کلیبر و 47 هزارگزی شوسۀ اهر - کلیبر واقع است. کوهستانی و گرمسیر است و 22 تن سکنۀ شیعۀ ترک دارد. آب آن از رود سلین چای و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و محل قشلاق ایل چلیپانلو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ص 173)
لغت نامه دهخدا
(اِ کِ تُ)
یکی از مشاهیر شعرای انگلستان. مولد کمبرلاند سال 1460 میلادی و وفات در سنۀ 1529. وی در فکاهیات و هجاء اشتهار یافته است. اسکلتن بخانواده ای رهبان منسوب بوده و در عین حال بهجو اخلاق رذیلۀ همین طایفه پرداخته و بهمین علت مورد تعقیب آنان شده است
لغت نامه دهخدا
(اِ کَ / اَ کَ)
به صیغۀ تثنیه، دو کرانه، یقال: بلغ فی العلم اطوریه، ای اوله و آخره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به اطورین بصورت جمع شود
لغت نامه دهخدا
(سَ کِ)
صورتی دیگر از کلمه سیستان و سجستان است
لغت نامه دهخدا
(حِ)
جمع واژۀ حسل
لغت نامه دهخدا
(حَ)
از اولاد گروه نیشابوریان است. (منتهی الارب). و صاحب تاج العروس گوید: حسکان، کسحبان، فی نسب جماعه نیسابوریین من المحدثین، نقله الحافظ. علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از جملۀ چهارچوب در، آن دو چوب را گویند که درپهلوهای در خانه باشد. (برهان). بازوهای چارچوب درخانه. (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف کلان است. (حاشیۀ برهان مصصح دکتر معین). و رجوع به کلان شود
لغت نامه دهخدا