بدخواهی. رشگنی. حسد: کسی که غال شد اندر حسودی تو ملک خدای خانه وی جای رحبه دادش غال. عماره. اگرچه حسودی ز هر در بود برادر هم آخر برادر بود. (یوسف و زلیخا)
بدخواهی. رشگنی. حَسَد: کسی که غال شد اندر حسودی تو ملک خدای خانه وی جای رحبه دادش غال. عماره. اگرچه حسودی ز هر در بود برادر هم آخر برادر بود. (یوسف و زلیخا)
زمینی است به بادیه و در آنجا جبالی شاهق است که پیوسته به غبارپوشیده است، قبیلۀ جذام. یاقوت گوید:حسمی، بالکسر ثم السکون مقصوراً، ارض به بادیهالشام، بینها و بین وادی القری لیلتان و اهل تبوک یرون جبل حسمی فی غربهم و شرقهم سروری. و قیل حسمی لجذام جبال و ارض بین ایله و جانب تیه بنی اسرائیل و بین عذره. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (امتاع الاسماع ج 1 صص 266-267) (تاج العروس) ، آبی است کلب را و گویند آن بقیۀ آب طوفان نوح است. (منتهی الارب)
زمینی است به بادیه و در آنجا جبالی شاهق است که پیوسته به غبارپوشیده است، قبیلۀ جذام. یاقوت گوید:حسمی، بالکسر ثم السکون مقصوراً، ارض به بادیهالشام، بینها و بین وادی القری لیلتان و اهل تبوک یرون جبل حسمی فی غربهم و شرقهم سروری. و قیل حسمی لجذام جبال و ارض بین ایله و جانب تیه بنی اسرائیل و بین عذره. (معجم البلدان) (مراصد الاطلاع) (امتاع الاسماع ج 1 صص 266-267) (تاج العروس) ، آبی است کلب را و گویند آن بقیۀ آب طوفان نوح است. (منتهی الارب)