- حسودی(حَ)
بدخواهی. رشگنی. حسد:
کسی که غال شد اندر حسودی تو ملک
خدای خانه وی جای رحبه دادش غال.
عماره.
اگرچه حسودی ز هر در بود
برادر هم آخر برادر بود.
(یوسف و زلیخا)
کسی که غال شد اندر حسودی تو ملک
خدای خانه وی جای رحبه دادش غال.
عماره.
اگرچه حسودی ز هر در بود
برادر هم آخر برادر بود.
(یوسف و زلیخا)
