جدول جو
جدول جو

معنی حسنلی - جستجوی لغت در جدول جو

حسنلی
(حَ سَ)
دهی است از دهستان حومه بخش سلدوز شهرستان ارومیه در 10هزارگزی شمال خاوری نقده و چهارهزاروپانصدگزی خاور شوسۀ نقده به ارومیه. جلگه، معتدل، مالاریایی. سکنۀ آن 862 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از رود گدار. محصول آنجا غلات، توتون، چغندر، حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه ارابه رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حسنی
تصویر حسنی
(دخترانه)
نیک، پسندیده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حسنی
تصویر حسنی
نیک، خوب
فرهنگ فارسی عمید
(حَ نَ وی)
نسبت است به حسنویه. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَسَ)
دهی است از دهستان حومه بخش صومای شهرستان ارومیه 22هزارگزی باختر هشتیان 14هزارگزی جنوب راه ارابه رو قلعۀ رش بالا و 4هزارگزی مرز ترکیه. کوهستانی، سردسیر. سکنۀ آن 63 تن سنی کرد. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ص 175)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نَ)
منسوب به حسنک: رسمهای حسنکی، رسمهای ظالمانه: رسمهای حسنکی را بردارند. (تاریخ بیهقی ص 36 و 402)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ قُ)
خلیج حسنقلی، در مشرق بحر خزر واقع است و خط سرحد ایران با شوروی از این نقطه در امتداد مجرای رود اترک شروع می شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ قُ)
درجزینی همدانی. درگذشته در کربلا 1311 هجری قمری او راست: الخلل فی الصلاه. (ذریعه ج 7 ص 249)
سومین تن از خانان اوزبک خیوه پس از سلطان حاجی
لغت نامه دهخدا
(حَ دَ)
کنایت از همسایه ای که همواره مواظب و ملازم همسایه باشد. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نی ی)
منسوب به حضرت ابومحمد امام حسن بن علی بن ابیطالب. سید حسنی مقابل سید حسینی. ج، سادات حسنی، منسوب به حسن بصری، منسوب به حسنه شرحبیل، منسوب به قریه ای از بیضای فارس. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ده کوچکی است از دهستان سعیدآباد. بخش مرکزی شهرستان سیرجان شمال سعیدآباد سر راه سعیدآباد - زیدآباد. جلگه. سردسیر. سکنۀ آن 300 تن. زبان فارسی. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، میوه جات، پنبه. شغل اهالی زراعت. راه، شوسه. سرباز خانه سیرجان نزدیک این ده واقع است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
نام قصری و منسوب به حسن بن سهل وزیر مأمون است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
منسوب به حسل، بطنی از مازن. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
ده کوچک از دهستان قمرود بخش حومه شهرستان قم در 63هزارگزی قم، 9هزارگزی شوسۀ قم به تهران. ساکنین این قریه 200 تن از طایفۀ شاهسون هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حسنی
تصویر حسنی
زن نیکو، زن نیک تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حسنی
تصویر حسنی
نیکوتر، عاقبت نیکو، کار نیک، رؤیت خدا، فیروزی، شهادت
اسماء حسنی: نام های خدا که شماره آن ها 99 است، مانند رحیم، کریم، رازق و غیره
فرهنگ فارسی معین