- حسر
- برهنه کردن، آشکار کردن، رنجه کردن، حسرت
معنی حسر - جستجوی لغت در جدول جو
- حسر
- افسوس خوردن، دریغ خوردن
- حسر
- بریدن
- حسر ((حَ))
- برهنه کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افسوس
فروماندگان
خورشید ماهی
دریغ، ندامت، پشیمانی، آرمان خوردن، تاسف
افسوس خوردن، دریغ خوردن، دریغ، افسوس، دژوان، دژواخ، دژالون
Wistfulness
задумчивость
Wehmut
смуток
zaduma
melancolia
malinconia
melancolía
nostalgie
weemoed
ความโหยหา
kerinduan
उदासी
עֶצֶב
majonzi
আকুলতা
افسوس خوردن، حسرت خوردن
حسرت داشتن، افسوس خوردن، دریغ خوردن
درون آزرده، خوار