حسدناک (حَ سَ) حسود: رفیقی کو بود بر تو حسدناک به خاکش ده که نرزد صحبتش خاک. نظامی ادامه... حسود: رفیقی کو بود بر تو حسدناک به خاکش ده که نرزد صحبتش خاک. نظامی لغت نامه دهخدا
حسدناک حسود، رشکین، بدخواه، حسدورز، حسدپیشه ادامه... حسود، رشکین، بدخواه، حسدورز، حسدپیشه فرهنگ واژه مترادف متضاد