جدول جو
جدول جو

معنی حسدای - جستجوی لغت در جدول جو

حسدای
(حَ)
ابن بشروط یا شروط یا شپروت اسرائیلی. یکی از اطباء و گیاه شناسان اندلس به زمان الناصر عبدالرحمان بن محمد صاحب الاندلس بود. صاحب عیون الانباء گوید: ارمانیوس ملک قسطنطنیه ظاهراً به سال 337 هجری قمری برای ناصر عبدالرحمان هدایایی ارسال داشت و از جمله هدایا کتاب دیسقوریدس بود که گیاهان آن را بصورتی عجیب رسم کرده بودند و کتاب تاریخ هروسیس. اولی بزبان یونانی قدیم و دومی بلسان لاتینی و به سال 340 هجری قمری عبدالرحمان از عظیم روم درخواست تا مترجمی برای این کتب بدو فرستد و او نقولای راهب را به قرطبه گسیل داشت و در این وقت در قرطبه دارالملک عبدالرحمان، عده ای از اطباء اهل بحث و تفتیش بودند که حسدای بن بشروط از جملۀ آنان و حریص ترین ایشان بعلم و نزدیکترین همه به عبدالرحمان بود. و جملۀ این اطباءبا مدد نقولای راهب بر تصحیح ترجمه استفان بن السبیل که در ایام جعفر متوکل از کتاب دیسقوریدس کرده بود، پرداختند و تمام معضلات کتاب حل و به اسماء عربی گیاهان تطبیق شد، و جز نزدیک ده نام از گیاهان آن کتاب که چندان مهم نبود چیزی مجهول نماند. (نقل باختصار از عیون الانباء ج 2 ص 47). لکلرک مترجم فرانسوی مفردات ابن البیطار در شرح کلمه ذوالحیه او را حسدای بن شپروت گفته و گوید یکی از علمای مغرب است و او راست: کتابی در رجال که آن را ’م. لوزالو’ ترجمه کرده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
از رستاق طبرش (تفرش، طبرس) همدانی و اصبهانی. (تاریخ قم ص 121)
لغت نامه دهخدا
(حَ دَ)
کنایت از همسایه ای که همواره مواظب و ملازم همسایه باشد. (منتهی الارب) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن اسحاق. یکی از مشاهیر علمای یهود اندلس در دورۀ ملوک امویست. وی طبیب الناصرلدین الله حکم بن عبدالرحمان خلیفۀ اموی بود. و بواسطۀ قدر و اعتباری که نزد حکم خلیفه داشت عده بسیاری کتب عبری از بغداد جلب کرد و با آن کتب دین و آئین فراموش شدۀ یهودیان اندلس را بدیشان بیاموخت. او اول کس است که در اندلس یهود را تعلیم شریعت و تاریخ کرد و اعیاد آنان را تعیین نمود و پیش از او یهود اندلس برای حساب سال و ابتداء تاریخ و اعیاد به علمای یهود بغداد مراجعه میکردند. ابن ابی اصیبعه گوید: معتن بصناعه الطب و خدم الحکم ابن عبدالرحمان الناصرلدین الله و کان من احبارالیهود متقدماً فی علم شریعتهم، و هو اول من فتح لاهل الاندلس منهم، باب علمهم من الفقه و التاریخ و غیر ذلک و کانوا قبل یضطرون فی فقه دینهم و سنی تاریخهم و مواقیت اعبادهم الی یهود بغداد. فیستجلبون من عندهم عده من السنین یتعرفون به مداخل تاریخهم و مبادی سنیهم. فلما اتصل حسدای بالحکم و نال عنده نهایه الحظوه توسل به الی استجلاب ماشاء من تألیف الیهود بالمشرق. فعلم حینئذ یهود الاندلس ماکانوا قبل یجهلونه و استغنوا عما کانوا یتجشمون الکلفه فیه. (عیون الانباء)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
ابن یوسف بن حسدای مکنی به ابوالفضل. یکی از مشاهیر علما و اطبای عرب در اواسط قرن پنجم هجری اندلس. وی از یهود بود و به سرقسطه میزیست و خود را از اولاد موسی میپنداشت و با قاضی اندلسی معاصر بود و قاضی گوید که حسدای در 458 هجری قمری جوانی بود و در طب وتاریخ طبیعی و هندسه و هیأت و موسیقی و سایر فنون مشار بالبنان و در ادبیات عرب و فصاحت و بلاغت فرید عصر خویش بود. (از قاموس الاعلام ترکی). رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 41 و 50 و 51 و حلل السندسیه ج 2 ص 165 شود
لغت نامه دهخدا