جدول جو
جدول جو

معنی حساسانه - جستجوی لغت در جدول جو

حساسانه
بحسّاسيّةٍ
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به عربی
حساسانه
Sensitively
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حساسانه
de manière sensible
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حساسانه
সংবেদনশীলভাবে
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به بنگالی
حساسانه
حساس طور پر
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به اردو
حساسانه
hassas bir şekilde
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حساسانه
kwa hisia
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حساسانه
sensible
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حساسانه
sensibel
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به آلمانی
حساسانه
чутливо
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حساسانه
wrażliwie
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به لهستانی
حساسانه
敏感地
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به چینی
حساسانه
sensivelmente
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حساسانه
sensibilmente
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حساسانه
gevoelig
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به هلندی
حساسانه
чувствительно
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به روسی
حساسانه
อย่างอ่อนไหว
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به تایلندی
حساسانه
secara sensitif
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حساسانه
संवेदनशील रूप से
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به هندی
حساسانه
בצורה רגישה
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به عبری
حساسانه
敏感に
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حساسانه
민감하게
تصویری از حساسانه
تصویر حساسانه
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاسانه
تصویر کاسانه
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، سبزک، کاسکینه، کلاغ سبز، سبزه قبا، سبزگرا برای مثال چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی ی زان که از بهر قوت و شهوت نفس / همچو کاسانه می نیاسایی (عمعق - ۲۰۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
مربوط به سال، ویژگی کاری که در طول یک سال یک بار انجام شود، ویژگی آنچه در طی یک سال به طور مداوم انجام شود، هر سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
مربوط به ساسانیان مثلاً سکه های ساسانی، از نوادگان ساسان مثلاً خاندان ساسانی
فرهنگ فارسی عمید
(خُ نِ)
دهی است از دهستان آختاچی بخش حومه شهرستان مهاباد. واقع در 36هزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 19هزارگزی باختر شوسۀ بوگان به میاندوآب. این ناحیه کوهستانی و مالاریایی و دارای 62 تن سکنه می باشد که کردزبانند. آب آنجا از چشمه و محصولاتش: غلات، حبوبات، توتون و چغندر است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران می کنند و از صنایع دستی جاجیم می بافند و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
مربوط به سال آنچه که در هر یک سال یک بار منعقد میشود:) جشن سالانه دبستان... . (، مجلس تذکری که در روز وفات عزیزی منعقد کنند، بهر سال در هر سال
فرهنگ لغت هوشیار
بعضی آنرا (سبزک) دانسته اند، برخی آنرا مرادف شقراق عربی نوشته اند: (چند پویی بگرد عالم چند ک چند کوبی طریق پویایی ک) (ز انکه از بهر قوت شهوت همچو کاسانه می نیاسایی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراسانه
تصویر خراسانه
پارسی تازی گشته خراشانه (بتون)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساسانی
تصویر ساسانی
منسوب به ساسان از خانواده ساسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
((نِ))
آن چه که یک بار در سال صورت گیرد، سالیانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سامانه
تصویر سامانه
سیستم، نظام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
آنوال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
Annual, Annuity, Yearly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سالانه
تصویر سالانه
ежегодный , аннуитет , ежегодно
دیکشنری فارسی به روسی