جدول جو
جدول جو

معنی حرور - جستجوی لغت در جدول جو

حرور
حرارت، گرماها
تصویری از حرور
تصویر حرور
فرهنگ لغت هوشیار
حرور
((حُ))
گرما، حرارت آفتاب، باد گرم
تصویری از حرور
تصویر حرور
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آزادگان گروهی از رویگردانان (خوارج) که از پشتیبانی علی ع سر پیچیدند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرورت
تصویر حرورت
آزادی، آزاد مردی
فرهنگ لغت هوشیار
سارسیاه، توکا (درفرهنگی توکاوسارسیاه برابرپنداشته شده توکاپرنده ای است سبزرنگ وسارسیاه پرنده ای است سراپا سیاه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محرور
تصویر محرور
کسی که دارای مزاج گرم است، گرم شده از حرارت آتش و تب
فرهنگ فارسی عمید
لاغر، گرم سرشت، خشمگین برافروخته گرم شده (از آتش تب خشم و جز آن) : بهر مزدوران که محروران بدند از ماندگی قرصه کافور کرد از قرصه شمس الضحی. (خاقانی)، گرم مزاج جمع محرورین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محرور
تصویر محرور
((مَ))
گرم شده از تب یا خشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حریر
تصویر حریر
(دخترانه)
پارچه ابریشمی نازک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرور
تصویر پرور
(دخترانه)
ریشه پروردن، دارای پر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سرور
تصویر سرور
(دخترانه و پسرانه)
رئیس، پیشو، شادمانی، خوشحالی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حضور
تصویر حضور
آمادگی، بودن، رودررویی، پیشگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم، پرنیان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حروم
تصویر حروم
پامال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غرور
تصویر غرور
ابرخویشی، باد، برتنی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برور
تصویر برور
باردار ومیوه دار، مثمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درور
تصویر درور
بازار گرمی، نرم شدن، خویرانی (خوی عرق)، خازروانی (خاز خمیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذرور
تصویر ذرور
داوری سوده داروی چشم، نمک خوراک، پرگنه بویه ای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرور
تصویر شرور
بد نهاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرور
تصویر مرور
بازبینی، بازنگری، رفت و آمد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرور
تصویر سرور
آقا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زرور
تصویر زرور
جمع زر، دگمه ها گویک های گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثرور
تصویر ثرور
پرشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرور
تصویر جرور
خار پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرار
تصویر حرار
آزاد مردی، آزاد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذور
تصویر حذور
سخت پذیرنده، عظیم پرهیزنده، ترسناک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حبور
تصویر حبور
شاد شدن، شادمانه کردن شادی، فراخی، عیش شادی، فراخی، عیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروف
تصویر حروف
علاماتی که الفبا را تشکیل داده و کلمات از آنها ترکیب می شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروض
تصویر حروض
لاغر و نحیف گشتن از بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرود
تصویر حرود
از میان قوم دور شدن، تنها منزل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروب
تصویر حروب
رزمها، جنگها، کارزار ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزور
تصویر حزور
کودک نارسید (نابالغ) مرد ناتوان، کودک نارسید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریر
تصویر حریر
ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرون
تصویر حرون
سرکش توسن اسب یا استری که از سوار اطاعت نکند سرکش توسن: (بر مرکبی حرون سوار شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حروق
تصویر حروق
دندان غروچه کردن
فرهنگ لغت هوشیار