جدول جو
جدول جو

معنی حرملیات - جستجوی لغت در جدول جو

حرملیات
(حَ مَ لی یا)
حرملات. یکی از عیوب یاقوت حرمله است و آن خلط وی با حجاره است واین عیب یا این حجارۀ مخلوط به یاقوت را به فارسی کنجده گویند، و آن نوع یاقوتها را حرملیات نامند. رجوع به حرمل و الجماهر فی معرفهالجواهر بیرونی چ حیدرآباد دکن ص 38 و 49 و نخب الذخائر سنجاری ص 7 س 4 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عملیات
تصویر عملیات
فعالیت های نظامی، مجموعه کارهایی با هدفی خاص
فرهنگ فارسی عمید
(حُ لَ)
جمع واژۀ حبلی ̍
لغت نامه دهخدا
(حَ لَ)
جمع واژۀ حولی ̍. (اقرب الموارد). رجوع به حولی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
(حَ لی یا)
جمع واژۀ حولی. (ازمنتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ حولیه. بقصائدی گفته میشود که در نظم و تهذیب و تنقیح و اظهار آن یک سال گذشته باشد. (از اقرب الموارد).
- حولیات زهیر، بهمین معنی گفته می شود. (از اقرب الموارد). قصائد زهیر بن ابی سلمی را حولیات نامند چه گویند او بچهار ماه قصیده ای میگفت و بچهار ماه در تنقیح و تهذیب آن رنج میبرد و چهار ماه دیگر آنرا بعلماء قبیلۀ خود عرضه میکرد و نیز گویند او به یک ماه قصیده ای میساخت و یازده ماه به تهذیب و تنقیح آن میپرداخت. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ)
حرملیات. رجوع به حرملیات شود
لغت نامه دهخدا
(حَ مَ)
موضعی است
لغت نامه دهخدا
(حَ)
جمع واژۀ حبلی ̍. زنان آبستن
لغت نامه دهخدا
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
امور متعلق به عمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضالیات
تصویر حضالیات
دارواش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرمقیات
تصویر سرمقیات
سرمکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلمیات
تصویر حلمیات
کنه ساران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرمیات
تصویر مرمیات
جمع مرمیه (مرمی) پرتاب شده ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
عمليّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
Operation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
opération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
操作
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
عمل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
অপারেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
การดำเนินการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operesheni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operasyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
작업
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
操作
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
נִתּוּחַ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
ऑपरेशन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
операція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
Operation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
операция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی