جدول جو
جدول جو

معنی حرمت - جستجوی لغت در جدول جو

حرمت
(دخترانه)
احترام
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
فرهنگ نامهای ایرانی
حرمت
آزرم، آبرو، ارزش، ارج
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
فرهنگ واژه فارسی سره
حرمت
نا مباحی، نا شایستگی
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
فرهنگ لغت هوشیار
حرمت
احترام، عزّت، حرام بودن، احترام و فروتنی در برابر اوامر و نواهی الهی، انجام دادن امور حرام
حرمت داشتن: احترام داشتن، ارجمند داشتن
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
فرهنگ فارسی عمید
حرمت
((حُ مَ))
آبرو، عزت، آن چه که محترم داشتن و نگه داشتن آن واجب باشد
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
فرهنگ فارسی معین
حرمت
Inviolacy
تصویری از حرمت
تصویر حرمت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حرمت
неприкосновенность
دیکشنری فارسی به روسی
حرمت
Unverletzlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
حرمت
недоторканість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حرمت
nienaruszalność
دیکشنری فارسی به لهستانی
حرمت
不可侵犯
دیکشنری فارسی به چینی
حرمت
inviolabilidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حرمت
inviolabilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حرمت
inviolabilidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حرمت
inviolabilité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حرمت
onaantastbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
حرمت
ความศักดิ์สิทธิ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
حرمت
kekudusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حرمت
حرمةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
حرمت
अक्षुण्णता
دیکشنری فارسی به هندی
حرمت
אי-פגיעות
دیکشنری فارسی به عبری
حرمت
不可侵性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حرمت
불가침성
دیکشنری فارسی به کره ای
حرمت
dokunulmazlık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حرمت
kutoshutumiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حرمت
অম্লানতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
حرمت
حرمت
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رحمت
تصویر رحمت
(پسرانه)
مهربانی، رحم، مهربانی و عفو مخصوص خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
(پسرانه)
فلسفه به ویژه فلسفه اسلامی، خردمندی، فرزانگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حشمت
تصویر حشمت
(دخترانه و پسرانه)
بزرگی و احترام ناشی از قدرت وثروت، شرم، حیا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حکمت
تصویر حکمت
فرزان، فرزانش، فرزانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرکت
تصویر حرکت
جنبش، جنبه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرمت
تصویر مرمت
بازسازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرکت
تصویر حرکت
حرکت (Action) فرمانی است که کارگردان سر صحنه فیلم برای شروع کار به بازیگران میدهد. این فرمان معمولا بعد از آمادگی نور، صدا و دوربین صادر می شود و کارگردان به ترتیب می گوید `نور، صدا، دوربین` و اگر ایرادی درعملکرد شروع این مرحله پیش نیاید، دستور `حرکت` می دهد،
اکشن به رویداد مقابل دوربین نیز گفته می شود.
در اصطلاح به فیلمهای پر زد وخورد با حرکات فراوان دوربین و ریتم پرهیجان و سریع تدوین نیز گفته می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از برمت
تصویر برمت
شکوفه روفاندار (درخت مسواک) دیگ دیگ سنگی
فرهنگ لغت هوشیار