جدول جو
جدول جو

معنی حرضی - جستجوی لغت در جدول جو

حرضی
(حُ ضی ی)
اشنانی. اشنان فروش
لغت نامه دهخدا
حرضی
(حَ رَ)
ابوبکر بن محمد بن ابراهیم حرضی یمانی شافعی زنده در 893 هجری قمری دیوان شعر دارد. و نیز او راست: ’روضهالحنفاء فی سیرهالمصطفی’. (هدیه العارفین ص 238)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حربی
تصویر حربی
مربوط به جنگ، جنگی، در حال جنگ
جنگنده
در موسیقی گوشه ای در دستگاه ماهور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حضری
تصویر حضری
کسی که در شهر زندگی می کند، شهرنشین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
چیزی که مورد پسند و خشنودی واقع شده باشد، پسندیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ارضی
تصویر ارضی
خاکی، بری، زمینی، مکعب
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به حرب جنگی: کوس حربی، جنگنده رزمنده مرد حربی، یا کافر حربی. یا کافر حربی. کسی که اهل کتاب (مسلمان مسیحی یهودی زردشتی) نباشد، درین صورت مسلمانان او را بقبول اسلام دعوت کنند و در صورت عدم قبول با او میجنگند و او را میکشند، گوشه ای از ماهور، گوشه ای در راست پنجگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حریض
تصویر حریض
فرو مانده زمینگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حضری
تصویر حضری
ساکن شهر، شهر نشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیضی
تصویر حیضی
آنکه نطفه وی بهنگام حیض مادر انعقاد یافته، بدکار بدکردار شرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترضی
تصویر ترضی
خشنودی کسی را خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
تاوری فتادی، گناه کوچک بخشودنی در دین ترسایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
بایا دان منسوب به فرض: مسئله فرضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
خوش و پسندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
((مَ ضا))
جمع مریض، بیماران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
((مَ یّ))
مطبوع، موردپسند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
تصوری، خیالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
((عَ رَ))
منسوب به عرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حضری
تصویر حضری
((حَ ضَ))
شهرنشین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
پندارین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
Literal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
Hypothetical
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
Cross, Transversely
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
Pathological
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
gekreuzt, quer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
hipotetyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
pathologisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
hypothetisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
буквальный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرفی
تصویر حرفی
wörtlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
гипотетический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عرضی
تصویر عرضی
крестный , поперечно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
patológico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فرضی
تصویر فرضی
hipotético
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرضی
تصویر مرضی
patologiczny
دیکشنری فارسی به لهستانی