جدول جو
جدول جو

معنی حرشفه - جستجوی لغت در جدول جو

حرشفه
(حَ شَ فَ)
زمین سخت و درشت. (منتهی الارب). زمین درشت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرفه
تصویر حرفه
پیشه، صناعت، کسب و کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حشفه
تصویر حشفه
سر آلت تناسلی مرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرشف
تصویر حرشف
کنگر فرنگی، گیاهی با بوتۀ کوتاه و برگ های سفید خاردار، ساقه و برگ های تلخ و گل ها و شکوفه های خوراکی که در تحریک اشتها و تصفیۀ خون و تقویت سلول های مغز و قلب و کاهش مقدار کلسترول و اوره مؤثر است، آرتیشو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرقفه
تصویر حرقفه
استخوان سر ران، استخوانی در لگن خاصره
فرهنگ فارسی عمید
(کَ شَ فَ / کِ شِ فَ)
زمین درشت. کرشافه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). زمین درشت و سخت غیر مزروع. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
اندک اندک آب آشامیدن. (منتهی الارب) ، خشک گردیدن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اسفنج. (فهرست مخزن الادویه). اسفنج. رغوهالحاجین. ابر مرده. سفنج. (یادداشت به خط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مِ شَ فَ)
رکو که سر قلم بدان پاک کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا). فراعه. (السامی فی الاسامی چ عکسی ص 42)
لغت نامه دهخدا
(قُ رَ شی یَ)
جایی است در بلاد روم. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
رجوع به حرافت شود
لغت نامه دهخدا
(حَ فَ)
یکی حرشاف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ شَ فَ)
جنبش. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، آمیختگی سخن، زمین درشت از سنگ نرم که مثل دندان باشد و در آن رفتن نتوانند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرافه
تصویر حرافه
تند و تیزی زبانگزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرشفه
تصویر خرشفه
جنبش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرقفه
تصویر حرقفه
بالدیس (خاصره) لگن سرسرین خاصره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
پیشه، کار، کسب، شغل، صناعت که روزی بدان دست آرند
فرهنگ لغت هوشیار
کنگر، گلک پولک، ناتوان، بید گیا سرم، سنگ دریا کنار کنگر، فلس ماهی، ملخ که هنوز بال در نیاورده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
((حِ فِ))
پیشه، کار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرشف
تصویر حرشف
((حَ شَ))
فلس ماهی، ملخ که هنوز بال در نیاورده باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حشفه
تصویر حشفه
((حَ شْ فِ یا فَ))
ریشه های گیاه که پس از درو در زمین باقی ماند، قسمت انتهای قدامی آلت مرد که کمی حجیم تر از تنه می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرقفه
تصویر حرقفه
((حِ قَ فَ یا فِ))
خاصره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
پیشه، شگرد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
Career, Profession
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
carrière, profession
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
carriera, professione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
carrière, beroep
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
carrera, profesión
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
Karriere, Beruf
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
carreira, profissão
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
职业
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
kariera, zawód
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
кар'єра , професія
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
карьера , профессия
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حرفه
تصویر حرفه
อาชีพ , อาชีพ
دیکشنری فارسی به تایلندی