جدول جو
جدول جو

معنی حرامکام - جستجوی لغت در جدول جو

حرامکام
(حَ)
رودی بزرگ که از میان دو قصبۀ اسکجکت و شرغ در بخارا میگذرد. نرشخی گوید: و شرغ به اسکجکت روباروی است و در میان هر دو... رود عظیم است که آنرا رود سامجن خوانندو امروز رود شرغ میخوانند و بعضی مردم حرامکام خوانند. و پلی عظیم بوده است بدین رود میان هر دو دیهه... (تاریخ بخارا ص 16، 22 و 23). نام آبی به کرمینه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرام کار
تصویر حرام کار
آنکه حلال وحرام را رعایت نمی کند، کسی که از مال حرام دوری نمی کند، دزد، راهزن، نادرست
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
جمع واژۀ حرامی. دزدان ره زن: سالی از بلخ با شامیانم سفر بود و راه از حرامیان پرخطر. (گلستان)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
جمع واژۀ حرام. محارم. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
بصیغۀ تثنیه، مکه و مدینه
لغت نامه دهخدا
قاب عکس، چارچوب و قاب که مخصوص عکس و تابلو نقاشی است
لغت نامه دهخدا
تصویری از حرامکاره
تصویر حرامکاره
بد گند خوار پاره گیر
فرهنگ لغت هوشیار