- حرامزاده
- دو غول غول مول نغاک سند خشوک سنداره بیج پایزن سندره کوی یافت فرزندی که مادر او از راه نا مشروع با مردی رابطه یافته و در نتیجه وی بوجود آمده مقابل حلالزاده، بسیار زرنگ و زیرک بسیار محیل
معنی حرامزاده - جستجوی لغت در جدول جو
- حرامزاده ((~. دِ))
- فرزند نامشروع، ناپاک زاده، مقابل حلال زاده، بسیار زرنگ و زیرک، بسیار محیل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید، ناپاک زاده، فرزند نامشروع، کنایه از بدذات، حیله گر و فتنه انگیز
بد گند خوار پاره گیر
مولگی بیجی حرامزاده بودن مقابل حلالزادگی
پیشوازاد
پاکزاده پاکزاد
فرزند یا نوۀ یکی از امامان، کنایه از مقبرۀ فرزندان یا نوه های امامان، فرزند شخصی بزرگ
در تداوم عامه فرزند خویش را گویند جهت رعایت ادب و کوچکی
گلاهک