جدول جو
جدول جو

معنی حدایق - جستجوی لغت در جدول جو

حدایق
(حَ یِ)
جمع واژۀ حدیقه. رجوع به حدائق شود
لغت نامه دهخدا
حدایق
جمع حدیقه باغها
تصویری از حدایق
تصویر حدایق
فرهنگ لغت هوشیار
حدایق
((حَ یِ))
جمع حدیقه، باغ ها
تصویری از حدایق
تصویر حدایق
فرهنگ فارسی معین
حدایق
باغ ها، باغچه ها، بوستان ها، حدیقه ها، روضات، روضه ها، گلزارها، گلستان ها، گلشن ها
متضاد: صحاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حقایق
تصویر حقایق
حقیقت، حقایق اسما مثلاً اسمای الهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حدائق
تصویر حدائق
حدیقه ها، باغ ها، بوستان ها، جمع واژۀ حدیقه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ لِ حَ یِ)
کنایه از ریاحین نودمیده است. (انجمن آرای ناصری)
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حدیقه. (دهار). (ترجمان عادل منسوب به جرجانی). باغهای پردرخت که گرد آنها دیوار باشد. (غیاث اللغات). بستانها که دیوار دارد. (دهار) : در حدائق جد وهزل و حقایق فضایل و فضل ریان گشته. (ترجمه تاریخ یمینی ص 281). این رسالۀ که لمعه ای است از بوارق بیان و حدائق بنان او ایراد کرده میشود. (ترجمه تاریخ یمینی نسخۀ خطی ص 234)
لغت نامه دهخدا
(حِ)
جمع واژۀ حدقه. (منتهی الارب). سیاهه های چشم. دیده های چشم
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ)
جمع واژۀ حقیقت. (از اقرب الموارد). حقیقتها. درستی ها. راستی ها، جمع واژۀ حقق و حقق جمع است حق ّ را. پس حقایق جمعالجمع حق است. (منتهی الارب) ، در عبارت ذیل ظاهراً حقایق را جمع حق ّالجحر فی الارض آورده است: از تیغ مردان حقایق زمین رنگ شقایق گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی).
- حقایق الاسماء، هی تعینات الذات و نسبها. الا انها صفات تمیز بها انسان بعضها عن بعض. (کشاف اصطلاحات الفنون از تعریفات). رجوع به تعریفات جرجانی شود
لغت نامه دهخدا
(حَیِ)
جمع واژۀ حدیجه. حدائج. رجوع به حدائج شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
نام کنیزکی است و او بر کف خویش بحناء نگاشته بود:
لیس حسن الخضاب زین کفی
حسن کفی زین ٌ لکل ّ خضاب
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
حدائق معلقۀ بابل یا حدائق معلقۀ سمیرامیس در بابل قدیم. یکی از عجائب هفتگانه جهان است: و حدائق معلقه هفت باغ یکی از بر دیگر منسوب به بابلیان در انجمن بساتین و باغات و چمن حدائق و جنات که هریک بهشت را بحقیقت از نزاهت وخوشی چشم و چراغ است. (ترجمه محاسن اصفهان آوی).
- حدائق معلقۀ بابل، دسته ای از نقاض است که بشکل تل های مربع میباشد و تقریباً وسط تودۀ عظیم تپه هائی که از شمال بجنوب قرار دارند، طول ساحل شرقی فرات را فرا گرفته است. این خرابه ها
از آن شهر باستانی بابل است و قصر بیرس نمرود در همین محل واقع است. حدائق معلقه مشهور متصل بقصر شاهی بوده است حدائق مزبور منسوب به نبوکدنصر (بخت نصر) دوم (604-562 قبل از میلاد) است. و گویند وی باغهارا برای زن خود سمیرامیس برتپه های مصنوع که بهیأت تپه های طبیعی مینمود بساخت از آنرو که منشاء سمیرامس کشوری کوهستانی بود. این باغها از جملۀ عجائب سبعۀ عالم محسوب میگردید و دارای سطحه هائی بود که بستون تکیه داشت و روی آن، با هزینۀ بسیار درختان بلندنایاب باغها را جا داده بودند بقول هرودتس باغهای معلق، مربع شکل بود و بواسطۀ طاقها تخمیناً به اندازۀ 75 گام از سطح زمین ارتفاع داشت. طول هریک از جوانب آنها 400 گام بود و درسطوح آنها همه نوع درختان بزرگ و گیاهان خوش منظر کاشته بودند و بعض درختان آن تناور گردیده قطرشان به دوازده گام می رسد یکی از چیزهای شایان توجه خرابه های بابل، درختی کهن سال است که در صد قدمی مغرب محلی که مجسمۀ شیر را یافته اند دیده شده. این درخت که کپل تصویر آنرا منتشر کرده، گویند یکی از بقایای درختان حدائق معلقه است و آن بعقیدۀ اینورت از انواع اثل (شوره گز) میباشد. (شمارۀ هفت از دکتر معین ص 19) و رجوع به عجائب سبعه شود
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ)
جمع واژۀ حزیقه. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع حقیقت. حقیقتها، ذاتیات واقعیات. یا حقایق ابداعی (ابداعیه)، عقول مجرد و نفوس. یا حقایق ازلی (ازلیه)، مثل افلاطونی (آرا اهل مدینه الفاضله قدمه 11) یا حقایق اسما. اسما الهی. یا حقایق اشیا. ذاتیات و فصول آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدائق
تصویر حدائق
باغهای پر درخت که گرد آنها دیوار باشد، بستانها که دیوار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حداق
تصویر حداق
سیاهه های چشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حقایق
تصویر حقایق
((حَ یِ))
جمع حقیقت، نصیب، بهره
فرهنگ فارسی معین
حقیقت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد