جدول جو
جدول جو

معنی حدایج - جستجوی لغت در جدول جو

حدایج
(حَیِ)
جمع واژۀ حدیجه. حدائج. رجوع به حدائج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حوایج
تصویر حوایج
حاجت ها، نیازمندی ها، نیازها، آرزوها، امیدها، جمع واژۀ حاجت
فرهنگ فارسی عمید
(حَ یِ)
توابل. دیگ افزارها، جمع واژۀ حاجه و این خلاف قیاس است. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ حاجه. مأخوذ از تازی، کارهای لازم و حاجت ها. (ناظم الاطباء). رجوع به حوائج شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ءِ)
جمع واژۀ حداجه. کجاوه ها. کژابه های پرده دار زنان. محفه های زنان. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(حَ یِ)
جمع واژۀ حدیقه. رجوع به حدائق شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
نعت فاعلی از حوج و حاجت. نیازمندی. (مهذب الاسماء). و رجوع به حائج شود
لغت نامه دهخدا
(حُ دَ)
ابو حدیج، لک لک. لقلق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حُ دَ)
ابن معاویه. از یحیی حمانی روایت دارد. ابن حزم او را مجهول داند. (لسان المیزان ج 2 ص 181). ابن عبدربه مردی بنام حدیج را خادم معاویه بن ابی سفیان شمرده است. (عقدالفرید ج 7 ص 20)
لغت نامه دهخدا
تصویری از حدائج
تصویر حدائج
کجاوه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدایق
تصویر حدایق
جمع حدیقه باغها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حاجت، نیازها نیازمندی ها، ابزارها جمع حاجت. نیازها احتیاجها نیازمندیها، کارهای لازم، ما یحتاج مطبخ لوازم آشپز خانه، تره که از آن نانخورش سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حدیج
تصویر حدیج
بالارج لک لک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حوایج
تصویر حوایج
((حَ یِ))
جمع حاجت، نیازها، احتیاج ها، کارهای لازم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حدایق
تصویر حدایق
((حَ یِ))
جمع حدیقه، باغ ها
فرهنگ فارسی معین
باغ ها، باغچه ها، بوستان ها، حدیقه ها، روضات، روضه ها، گلزارها، گلستان ها، گلشن ها
متضاد: صحاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد