جدول جو
جدول جو

معنی حداوسط - جستجوی لغت در جدول جو

حداوسط(حَدْ دِ اَ سَ)
رجوع بحد به معنی تعریف، و نیز رجوع به قیاس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اوسط
تصویر اوسط
میانه، میانین، متوسط، معتدل
فرهنگ فارسی عمید
(حَدْ دِ وَ سَ)
حد متوسط. حد اوسط. حد میانگین. حد میانین. رجوع به حد (اصطلاح منطق) شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
پای مال کردن و پا نهادن به روی دیگری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حَدْ دا)
حسن بن غالی ازهری مالکی منسوب بحدیه از قرای مصر. متوفی 1202هجری قمری او راست: دیوان الخطب در شرح مصطلح الحدیث. (هدیه العارفین ج 1 ص 300)
لغت نامه دهخدا
(مَ وِ)
جمع واژۀ مدوس. (متن اللغه). رجوع به مدوس شود
لغت نامه دهخدا
(حِ)
غایت و اقصای هرچیز. (منتهی الارب). بلغت به الحداس، یعنی بغایت رسید
لغت نامه دهخدا
(حَدْ دا)
بسیارحدس. آنکه بسیار حدس زند. ظنان. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ)
میانه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میانگی. (ترجمان علامۀ جرجانی، ترتیب عادل) (مهذب الاسماء).
- اوسطالشی ٔ، مابین دو کرانۀ آن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب).
- حد اوسط، حد وسط. (مهذب الاسماء).
- علم اوسط، ریاضی (هندسه، هیأت، ارثماطیقی (یا خواص اعداد) ، موسیقی یا علم الحان). (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام بخشی است از سویس. دارای 10400 سکنه
لغت نامه دهخدا
مرز میانین: مرز میانه اوگ (اوج) و پاگاه (حضیض) در اختر شناسی، مرز میانه پیشگفت و باز یافت در کرویز (قیاس منطق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوسط
تصویر اوسط
میانه، میانگی، معتدل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوسط
تصویر اوسط
پسندیده تر، برگزیده، میانه، میانین
فرهنگ فارسی معین