جدول جو
جدول جو

معنی حجیم - جستجوی لغت در جدول جو

حجیم
دارای حجم، پرحجم، بزرگ
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
فرهنگ فارسی عمید
حجیم
(حَ)
ستبر. سطبر. ضخیم. ضخم. کلفت. هنگفت. گنده. گنجا. صفت از حجم. قیاساً این کلمه صحیح است مانند طویل و عریض و عمیق و در محاورات فارسی زبانان به معنی بزرگ حجم و ضخیم مستعمل است، لکن ظاهراً عرب آنرا استعمال نکرده است یا من نیافته ام. رجوع به نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز شمارۀ 3 سال اول شود
لغت نامه دهخدا
حجیم
ستبر، کلفت، ضخیم، گنده، هنگفت
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
فرهنگ لغت هوشیار
حجیم
((حَ))
دارای حجم، جسمی که حجمش زیاد باشد
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
فرهنگ فارسی معین
حجیم
گنجا
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
فرهنگ واژه فارسی سره
حجیم
پرحجم، جسیم، قطور، گنجا، جادار
متضاد: کم حجم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حجیم
ضخمٌ
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به عربی
حجیم
Bulky, Voluminous
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
حجیم
volumineux
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
حجیم
voluminoso
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
حجیم
громоздкий , объемный
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به روسی
حجیم
klobig, voluminös
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به آلمانی
حجیم
громіздкий , об'ємний
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
حجیم
masywny, obszerny
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به لهستانی
حجیم
笨重的 , 大量的
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به چینی
حجیم
volumoso
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
حجیم
ভারী , বৃহৎ
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به بنگالی
حجیم
بھاری , وسیع
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به اردو
حجیم
mzito, kubwa
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
حجیم
iri, hacimli
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
حجیم
부피가 큰 , 방대한
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به کره ای
حجیم
大きな
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
حجیم
מסיבי , רחב
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به عبری
حجیم
ingombrante, voluminoso
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
حجیم
besar, berjumlah besar
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
حجیم
เทอะทะ , ขนาดใหญ่
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به تایلندی
حجیم
bulky, volumineus
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به هلندی
حجیم
भारी , विशाल
تصویری از حجیم
تصویر حجیم
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حکیم
تصویر حکیم
(پسرانه)
دانا به علوم مختلف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حلیم
تصویر حلیم
(پسرانه)
بردبار، شکیبا، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
(اِ سِءْ)
تیزنگریستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تیز نگریستن بسوی کسی. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جحیم
تصویر جحیم
یکی از نامهای دوزخ، جهنم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجیم
تصویر رجیم
رانده شده، رانده از درگاه خدایتعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحجیم
تصویر تحجیم
تیز نگریستن، بسوی کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حکیم
تصویر حکیم
فرزانه
فرهنگ واژه فارسی سره