جدول جو
جدول جو

معنی حجیریات - جستجوی لغت در جدول جو

حجیریات
(حَ جَ یْ)
یاقوت گوید: در آن منزلی است اوس بن مغراء شاعر را. و نیز در معجم البلدان و در مراصد الاطلاع آمده است: اکیمات کن لرجل یقال له حجر من بنی سعد، هاجر الی النبی فاختط له الحجیریات و ما حولها
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جاریات
تصویر جاریات
زن جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حفریات
تصویر حفریات
کاوش هایی در زمین برای کشف آثاری از انسان، حیوان یا گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حجرات
تصویر حجرات
چهل و نهمین سورۀ قرآن کریم، مدنی، دارای ۱۸ آیه
فرهنگ فارسی عمید
(حَ جَ)
جمع واژۀ حجره
لغت نامه دهخدا
(حَ ری یا)
جمع واژۀ حریّه. سزاواران (از زنان)
لغت نامه دهخدا
(حُرْ ریا)
نام موضعی است در شعر قتال. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی از دهستان رغیوه بخش رامهرمز شهرستان اهواز. دارای 200 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(حَ)
جمع واژۀ حظیره. رجوع به حظیره شود
لغت نامه دهخدا
(حَ ری یا)
در تداول فارسی بمعنی حفر، احفار و احافیر مستعمل است، آنچه بیرون آید از چیزهای کهن با این عمل. (یادداشت مرحوم دهخدا) : حفریات شوش
لغت نامه دهخدا
(حَ / حِ ثی)
جمع واژۀ حیثیت: لولا الحیثیات لبطلت الحکمه. رجوع به حیثیت شود
لغت نامه دهخدا
(حُ)
تحذیرکنندگان و انذارکنندگان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حُ رَ)
جمع واژۀ حباری ̍
لغت نامه دهخدا
(حَ ری یا)
زنان شهر بدان جهت که سپید باشند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حِ یَ)
نام سلسله ای است که پیش از اسلام در یمن حکمرانی داشتند و بزرگترین و متمدن ترین دولت عربی را بوجود آوردند. این سلسله در زمان جاهلیت ظهور کرد و آبادانی و عمرانی به دست آنان در حضرموت و یمن بوجود آمد که هنوز هم آثار آن محو نشده است. آنان بندها و سدها و باغات و باغچه ها و کاخهای عظیم بنیاد کرده بودند که باغ ارم و سیل عرم از جملۀ آنهاست. بزرگترین و مشهورترین پادشاه حمیریان، شداّد نام داشت. و ذوالقرنین پادشاه حمیری یکی از جهانگیران بزرگ عالم بود که ممالک زیاد تحت تصرف خویش درآورد و حتی بظلمات هم رفت و افریقس سلطان حمیری تا سواحل بحر سفید پیشروی کرده و بلاد بربر را تسخیر نمودتا آنجا که وجه تسمیۀ افریقا را هم به این پادشاه ربط داده اند. و گفته اند شمر و تبع پادشاه حمیری دامنۀ فتوحات خویش را تا حدود چین و تبت کشانیده بودند. معالوصف درباره فتوحات خارج از جزیره العرب حمیریهادر تواریخ امم دیگر کمترین اشاره ای یافته نمی شود و ناچار باید گفت که این روایات از منابع مبالغه و خیالات سرچشمه میگیرد. آری روایات صحیحه شهادت میدهند که چند تن از ملوک حمیری برای تخریب کعبۀ معظمه و نقل حجرالاسود بسبا و صنعا، بحجاز مسافرت کردند و همچنین محقق است که ملکۀ بلقیس از ملوک حمیری با تحف گرانبها و هدایای بسیار نفیس و بی نظیری بخدمت حضرت سلیمان (ع) تشرف حاصل نمود، ولی مسئلۀ تزویج آن حضرت بملکه جای تأمل است. در زمان ذونواس از ملوک حمیری، نجاشی حبش تحت فرمان فرماندهی بنام ابرهه عساکر زیادی بیمن فرستاده آنجا را تصاحب نمود و درنتیجه، دولت حمیری منقرض گشت. در همان اوان ابرهه خاک حجاز را نیز مورد حمله و هجوم خویش قرار داده و موجب حدوث وقعۀ اصحاب فیل گردید. بعدها ذویزن نام حمیری به ایران پناهنده گشت و بیاری کسری ̍ حبشیان را از خاک خود براند و به این طریق سرزمین یمن تابع پادشاهی ایران گشت و فرمانداران ایرانی آن کشور را اداره می کردند. حمیریها خطی مخصوص بخود داشتند که از طرف راست بچپ و بحروف مقطعه نوشته میشد. از این خط در یمن و حضرموت آثار بسیاری وجود دارد. زبانی که با این خط نوشته شده با زبان عربی شباهت و مناسبت دارد ولی عین آن نیست حتی تفاوت زیادی در بین دو زبان دیده میشود. سبا مرکز قدیم حمیری ها بوده بعداً شهر صنعاء را مرکز قرار دادند. 36 نفر از این سلسله حکمرانی نموده اند که نخستین آنان حمیر و آخرین آنان ذونواس بود. (قاموس الاعلام)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجریات
تصویر تجریات
جمع تجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثیریات
تصویر اثیریات
جمع اثیریه اجرام سماوی از افلاک و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
جمع حیثیت. یا دلیل (برهان) حیثیات. دلیلی است بمنظور ابطال تسلسل: هر گاه دو حیثیت غیر متناهی مترتب موجود باشند (یعنی حیثیات علل و معلول) چنانکه هر یک از جهتی علت و از جهتی دیگر معلول باشد (علت لاحق و معلول سابق خود) و دو حیثیت که یکی حیثیت معلول بودنست موجود باشد میان هر حیثیت و حیثیت دیگر از آن سلسله متناهی خواهد بود و بنابراین همه آن سلسله متناهی است، جمع حیثیت، آبروها، ارزش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفریات
تصویر حفریات
کاویده ها به گونه رمن جمع حفریه کاوشها: حفریات شوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجرات
تصویر حجرات
جمع حجره. خانه ها اطاقها، کلبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حباریات
تصویر حباریات
از پارسی: هوبرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمیریات
تصویر زمیریات
کولمگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجرات
تصویر حجرات
((حُ جَ))
جمع حجره
فرهنگ فارسی معین
کاوشهای باستان شناسی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اطاقها، حجره ها، خانه ها، غرفه ها، کلبه ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد