جدول جو
جدول جو

معنی حجرالهنود - جستجوی لغت در جدول جو

حجرالهنود
(حَ جَ رُلْ هَُ)
صاحب مخزن الادویه و هم ضریر انطاکی گوید: حجرالهنود و الحدید، المغناطیس، و صاحب تحفه نیز گوید: حجر مغناطیس است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سنگ سیاهی که آن را به دیوار کعبه نصب کردهاند و حاجیان هنگام طواف کعبه آن را لمس میکنند
فرهنگ فارسی عمید
(حَجَ رُلْ یَ)
سنگ جهودان. سنگ یهودا. حجر یهودی. زیتون بنی اسرائیل. سنگی است بشکل بلوط و مایل بسفیدی با خطوط متوازیه و در آب نرم شود و طعمی ندارد و محمد بن احمد گوید: که نر و ماده میباشد. مادۀ او مستدیر و مخطط بسیاهی و سرخی مثل دستنبویه و بقدر جوزی است و جهت حصاه زنان مجرب و نر او بشکل بلوط و مخصوص حصاه مردان است. در اول گرم و در دوم خشک. و گویند معتدل است و مدربول و مانع تولد حصاه و از یکدانگ تا نیم مثقال او با 50 مثقال آب مفتت سنگ گرده و مثانه و طلای او جهت التیام جراحت و با عسل جهت تلیین صلابات نافع و مضر معده و سپرز و مصلحش تخم کرفس و عسل است. و گویند مضرجگر و مصلحش صمغ است. (تحفۀ حکیم مؤمن). و حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: مانند جوز کوچک است زیتونی رنگ، مخطط، گرد و دراز میباشد و بر سواحل دریاها باشد و در همه روزها متحرک بود الا روز شنبه که آرام گیرد بدین سبب او را حجر یهودی گویند. و صاحب اختیارات بدیعی گوید: سنگی است مانند زیتون و آنچه بزرگ بود نزدیک بیضۀ کبوتر بود و خطوط بسیار بر وی پیدا بود موازی یکدیگر، و حجرالزیتون نیز خوانند و گویند ازملک شام میروید و اکثر دراز بود و گرد نیز بود، و بهترین وی زیتون شکل بود، نافع بود جهت سنگ گرده نیم مثقال به آب گرم جهت ریگ مثانه همچنین اگر به آب برگ ترتیزک بسایند و لعق کنند نیکوتر بود، عسرالبول را نافع بود لیکن مضعف معده بود و موافق وی نبود و اشتهاء ببرد و اسحاق گوید: مضر است بسپرز و مصلح وی عسل است. و هرمس حکیم گوید: حجر یهودی چون با خون خفاش سحق کنند و در چشم کشند موی مژه که ریخته باشد برویاندو موی ابرو و همچنین سبیل، چون بر وی مالند. و جالینوس گوید: در طبیعت معتدل بود و معده سرد را بد بودو مصلح آن تخم کرفس بود. و فولس گوید: خون مقعد قطعکند. و در تذکرۀ داود انطاکی آمده است: و یسمی زیتون بنی اسرائیل و هو حجر یتکون ببیت المقدس و جبال الشام و یکون املس مستدیراً و مستطیلاً و اجوده الزیتونی المشتمل علی خطوط مقاطعه و هو حار فی الاولی یابس فی الثانیه اذا حک و شرب بالماء الحار فتت الحصی و منع تولده و لو فی المثانه و ان ذر فی الجروح الحمها و یطلی بالعسل علی الصلابات فیحللها و هو یضر الکبد ویصلحه الصمغ و شربته نصف درهم -انتهی. و ابن البیطار در مفردات خود آرد: قال الدیسقوریدوس فی الخامسه: هو حجر بفلسطین شبیه فی شکله بالبلوط ابیض خشن الشکل جداً فیه خطوط متوازیه کانها خطت بالبیکار، و هو حجرینماع بالماء لا طعم له و اذا اخذ منه مقدار حمصه و حک علی مسن الماء کما تحک الشیاف و شرب بثلاث قوابوسات ماءٌ نفع من عسر البول و فتت الحصاه المتولده فی المثانه. قال جالینوس: لما جربت هذا الحجر فی من به حصاه فی مثانته مانفع شیئا و لکنه فی الحصاه المتولدهفی الکلیتین قوی جداً. لی جمعت هذا الحجر من ارض الشام بجبل بیروت بموضع یعرف منه بسوق جوینه، بضیعه تسمی الجعیثه و من هناک یؤتی به الی دمشق -انتهی. و صاحب مخزن الادویه گوید: حجرالیهود، حجرالزیتون است
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رُزْ زِ)
حجرالنار. حجرالاصم. سنگ چخماق. رجوع به حجرالنار شود
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رُنْ نو)
ارشد. ارسد. مارقشیشا. حجر الروشنائی. سنگ روشنائی. مرقشیشاه. روشنائی، که در داروهای چشم بکار برند گویند اگر برگردن کودکان بندند از هیچ چیز نترسند. (لغت محلی شوشتر خطی). رجوع به حجرالمرقشیشا و مارقشیشا و سنگ روشنائی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجر الهنود
تصویر حجر الهنود
سنگ آهن ربا سنگ آهن ربا
فرهنگ لغت هوشیار