جدول جو
جدول جو

معنی حجرالخطاطیف - جستجوی لغت در جدول جو

حجرالخطاطیف
(حَ جَ رُلْ خَ)
حجرالخطاف. سنگ پرستوک. حجرالیرقان. داود ضریر انطاکی در تذکره گوید: یتولد بسراندیب من ارض الهند فی قدرالانمله رخو الی الصفره و البیاض و یسمی حجر الیرقان. و الخطاطیف یعتری فروخها الیرقان فتصفر فتذهب و تأتیها به فلایوجد عندنا منه الا مایری فی بیوت الخطاطیف. و یحتالون علی جلبه بان تطلی فروخ الخطاطیف بالزعفران فتظن الیرقان نزل بها فتأتیها به. و هو حار یابس فی الثانیه. قد جرب نفعه من الیرقان شرباً و طلاءً و یفتت الحصی و یفتح السدد و یزیل الخفقان ولو حملاً - انتهی. سنگی است سست بقدر سر انگشتی مایل بزردی و سفیدی و از سراندیب خیزد و گویندچون بچۀ خطاف را بزعفران زرد کنند او گمان یرقان کرده آن سنگ را به آشیان خود می آورد. در دوم گرم و خشک و شرباً و طلاءً بجهت یرقان مجرب دانسته اند و مفتت حصاه و مفتح سدد و جهت خفقان نافع است و مؤلف ’مالایسع’ تصریح کرده: که آن سنگی است که چون بچۀ خطاف رادر ایام فزونی نور ماه شکم بشکافند دو عدد از آن یابند. و در طی بیان خواص خطاف مذکور خواهد شد. (تحفۀحکیم مؤمن). و حمداﷲ مستوفی در نزهه القلوب گوید: در رودگان پرستو میباشد. سفید و سرخ نیز بود. سفیدش دفع صرع کند و سرخش دفع ترسیدن در خواب کند - انتهی. صاحب اختیارات بدیعی گفته است: دیسقوریدوس گوید: بچۀ نخستین پرستوک را چون بگیرند در فزونی ماه و شکم بشکافند دوپاره سنگ یابند یکی یکرنگ بود و دیگری برنگهای الوان و در پوست ایل یا پوست گوساله بندند پیش از آنکه خاک به وی رسد و بر بازوی مصروع بندند یا بر گردن وی آویزند بفرمان آفریدگار عزوجل صرع از وی زایل شود، و این مجرب است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ جَ رُلْخَ طْ طا)
رجوع به حجرالخطاطیف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حجر الخطاطیف
تصویر حجر الخطاطیف
سنگ پرستوک سنگ پرستوک
فرهنگ لغت هوشیار