جدول جو
جدول جو

معنی حجتین - جستجوی لغت در جدول جو

حجتین
(حُجْ جَ تَ)
تثنیۀ حجت. و حجتین یا حجتان لقبی بود که آزادیخواهان صدر مشروطیت به مرحوم سیدعبداﷲ بهبهانی و سیدمحمد طباطبائی میدادند. رجوع به آیتین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ جَ رَ)
تثنیۀ حجر. حجران. زر و سیم
لغت نامه دهخدا
(حَ جَ رَ)
حجرالاسود مکه و صخرۀ بیت المقدس
لغت نامه دهخدا
(حُجْ جَ)
شخص بحث کننده. نیک دلیل آور. دلیل آور مصّر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(حُ جَ)
ابن المثنی. ابوعمر. تابعی است. تابعی در متون اسلامی به مسلمانانی گفته می شود که از صحابه پیامبر اسلام (ص) دانش و هدایت گرفته اند. این نسل دوم مسلمانان، از مهم ترین گروه هایی هستند که باعث تثبیت آموزه های دینی شدند و با تلاش های علمی خود، علوم اسلامی را در قرون اولیه رشد دادند. تابعین عموماً دارای ویژگی هایی چون زهد، علم، تقوا و دقت در نقل حدیث بوده اند.
ابن المثنی. محدث است. (منتهی الارب). علم حدیث و به ویژه دقت های محدثان در بررسی احادیث، یکی از پایه های اصلی شکل گیری فقه اسلامی است. محدثان با گردآوری و بررسی دقیق احادیث پیامبر اسلام، به فقیهان کمک کردند تا بر اساس روایات صحیح، فتوا صادر کنند. این نقش برجسته محدثان در تاریخ اسلام، به حفظ صحت و اصالت منابع دینی کمک شایانی کرد.
لغت نامه دهخدا