اثفال شراب، درد افکندن شراب. دردگین شدن شراب، گران شدن. (تاج المصادر) ، گرانبار شدن، بار دادن بر کسی. (منتهی الارب) ، گران شدن آبستن. (زوزنی) : اثقلت المراءه، گران و ظاهر شد آبستنی او. (منتهی الارب). سنگین شدن زن آبستن، اثقال مرض کسی را، سست و گران ساختن بیماری او را. سنگین شدن مرض او. وهمچنین است اثقال نوم و لوم کسی را. (منتهی الارب)
اثفال شراب، دُرد افکندن شراب. دُردگین شدن شراب، گران شدن. (تاج المصادر) ، گرانبار شدن، بار دادن بر کسی. (منتهی الارب) ، گران شدن آبستن. (زوزنی) : اثقلت المراءه، گران و ظاهر شد آبستنی او. (منتهی الارب). سنگین شدن زن آبستن، اثقال مرض کسی را، سست و گران ساختن بیماری او را. سنگین شدن مرض او. وهمچنین است اثقال نوم و لوم کسی را. (منتهی الارب)
لغتی است در حطفل در تمام معانی آن، لغتی است در حتفل بفوقانی. بقیۀ شوربا یا اشکنۀ باقی زیر شوربا، دردی روغن. خره، مال بلایه، چرک زهدان، مردم فرومایه، ریزه های گوشت در بن دیگ. (منتهی الارب) ، بترین طعام (؟). (در سه نسخۀ خطی مهذب الاسماء)
لغتی است در حُطفل در تمام معانی آن، لغتی است در حتفل بفوقانی. بقیۀ شوربا یا اشکنۀ باقی زیر شوربا، دردی روغن. خره، مال بلایه، چرک زهدان، مردم فرومایه، ریزه های گوشت در بن دیگ. (منتهی الارب) ، بترین طعام (؟). (در سه نسخۀ خطی مهذب الاسماء)