جدول جو
جدول جو

معنی حبلبس - جستجوی لغت در جدول جو

حبلبس
(حَ بَ بَ)
مقیم به جائی که نگذارد آن را، ملازم چیزی که از وی جدانشود، دلاور، شیر بیشه
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
دلاور. رجوع به حبلبس شود
لغت نامه دهخدا
(حَ بَ / حُ لَ بِ)
دلاور. (ناظم الاطباء) (مهذب الاسماء) ، شیر. اسد. (منتهی الارب) ، ملازم چیزی که از وی جدا نشود. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تره بیابانی بلبشو بل بشو هرج و مرج شلوغیی که در آن کسی بفکر کسی نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حلبس
تصویر حلبس
شیر، دلاور
فرهنگ لغت هوشیار