خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
خانه شب. شبستان که حرم سرای پادشاهان باشد. (از برهان). مرادف شبستان. (آنندراج). شبستان وحرم سرای پادشاهان. (ناظم الاطباء) ، خانه ای که شبها درویشان در آن به سر برند. (ناظم الاطباء) (از برهان). خانه ای را گویند که برای نزول غربا و فقرا در شب مقرر کرده باشند. (آنندراج) : بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت شب ازبهر درویش شبخانه ساخت. سعدی. ، خلوتگاهی که شبها در آن عبادت کنند. (ناظم الاطباء)
مصریان درسنای ایتالیایی را که آن هم از دارالصناعه، یعنی زرادخانه گرفته شده است، تغییر داده ترسخانه درست کرده اند. (دزی ج 1 ص 145). و رجوع به ترسانه شود
مصریان درسنای ایتالیایی را که آن هم از دارالصناعه، یعنی زرادخانه گرفته شده است، تغییر داده ترسخانه درست کرده اند. (دزی ج 1 ص 145). و رجوع به ترسانه شود
قراولخانه. جای پاسبان: ز بختت آنکه اکنون وقت سرماست جهان همواره چون بفسرده دریاست کنون در دست سرمای زمانه نشیند پاسبان در پاسخانه. نباشد پاسبان بربام اکنون... (ویس و رامین)
قراولخانه. جای پاسبان: ز بختت آنکه اکنون وقت سرماست جهان همواره چون بفسرده دریاست کنون در دست سرمای زمانه نشیند پاسبان در پاسخانه. نباشد پاسبان بربام اکنون... (ویس و رامین)