جمع واژۀ حباله. دامهای صیادان، و در حدیث است: النساء حبائل الشیطان، زنان پایدامهای دیو باشند. و صاحب غیاث اللغات معنی رسنها و پابندهانیز به کلمه داده است: دام حبائل را (؟) جهان نام نهاده اند. (جهانگشای جوینی). و باز صاحب غیاث آورده است: حبائل شیطان، زنان را گویند، چنانکه ابلیس شیطان مردان را، و حبائل و شیطان کنایه از زنان فاحشه است - انتهی. و صاحب برهان نیز همین معنی را (یعنی شیطان زنان را) آورده و گوید چنانکه ابلیس شیطان مردان را و حبائل شیطان کنایه از زنان فاحشه بحبائل داده است، و البته بر اساسی نیست. (و گمان میکنم حدیث: النساء حبائل الشیطان سبب این اشتباه است) ، صاحب غیاث گوید: حبائل جج حبلی ̍ نیز میباشد، چه جمع واژۀ حبلی ̍ حبالی است و جج آن حبائل است
جَمعِ واژۀ حِباله. دامهای صیادان، و در حدیث است: النساء حبائل الشیطان، زنان پایدامهای دیو باشند. و صاحب غیاث اللغات معنی رسنها و پابندهانیز به کلمه داده است: دام حبائل را (؟) جهان نام نهاده اند. (جهانگشای جوینی). و باز صاحب غیاث آورده است: حبائل شیطان، زنان را گویند، چنانکه ابلیس شیطان مردان را، و حبائل و شیطان کنایه از زنان فاحشه است - انتهی. و صاحب برهان نیز همین معنی را (یعنی شیطان زنان را) آورده و گوید چنانکه ابلیس شیطان مردان را و حبائل شیطان کنایه از زنان فاحشه بحبائل داده است، و البته بر اساسی نیست. (و گمان میکنم حدیث: النساء حبائل الشیطان سبب این اشتباه است) ، صاحب غیاث گوید: حبائل جج ِ حُبْلی ̍ نیز میباشد، چه جَمعِ واژۀ حُبْلی ̍ حبالی است و جج ِ آن حبائل است
مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. (منتهی الارب). سختی رسیده. (ربنجنی). محتاج شونده و درویش. (غیاث). فقیر که درخور ترحم است. آنکه به بلیتی دچار است. مرد بدحال از غایت فقر
مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. (منتهی الارب). سختی رسیده. (ربنجنی). محتاج شونده و درویش. (غیاث). فقیر که درخور ترحم است. آنکه به بلیتی دچار است. مرد بدحال از غایت فقر