جدول جو
جدول جو

معنی حاو - جستجوی لغت در جدول جو

حاو(وِنْ)
از ’ح ی ی’، رجل حاو، مرد مارگیر. (منتهی الارب). حوّاء. حاوی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از داو
تصویر داو
(پسرانه)
قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حام
تصویر حام
(پسرانه)
حمایت کننده، نام یکی از پسران نوح (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حوا
تصویر حوا
(دخترانه)
حیات، نام همسر آدم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حاوی
تصویر حاوی
دربردارنده، شامل
فرهنگ فارسی عمید
(یَ)
نعت فاعلی مؤنث حاوی، آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد. (اقرب الموارد). چرب روده. حاویاء. جگرآکند. عصیب. ج، حواوی، حاویات. (اقرب الموارد). رجوع به حاویاء شود
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
مشتمل بودن. گنجیده بودن. در بر داشتن
لغت نامه دهخدا
(یِ سَ نَنْ دَ)
حسینقلی خان بن امان الله خان. وی والی کردستان بوده، فضل و دانش و حسب و نسب و همت و حشمت را جامع گشته در زمان فترت کردستان در ملک بابان سکونت جسته و هم در ریعان شباب در سنۀ 1263 هجری قمری درگذشته. در نظم و نثر تازی و دری صاحب قدرت و در فنون سخنوری مرتبۀ عالی داشته. بعضی اشعارش نوشته شده، از اوست:
دی دم صبحم تن نزار به بستر
وز می دوشینه بود دردی در سر
جام ز بدمستی حریف شکسته
نطع ز آثار اکل و شرب مقذر
مینا افتاده چون بسجده مصلی
یا چو مجاهد که خونش ریخته کافر
مرغ سحرخوان به وصل صبح پرافشان
شمع شبستان ز هجر شام مکدر
ساقی آتش جبین غنوده بدانسان
کش نجهاند ز خواب چهر چو آذر
گفتمش ای از تو من بمکنت دارا
گفتمش ای با تو من بعیش سکندر
خیز که بلبل ببانگ نغز سراید
وقت صبوحی بطرف گلشن می خور
خاست، چنان خاست کز نسیم سپرغم
چشم گشود آنچنان گشود که عبهر
گفتم رطلی گران نه بیش و نه کم ده
بوسه ای آنگه ز لب نه بوسه که شکّر
رطل بیاورد و بوسه داد و گرفتم
خرقۀ تزویر برفکندم از سر
ناگهم آن دلربا نگارک دیرین
همچو مه چارده درآمد از در
دست گرفت و مرا به بنگه خود برد
جایی کز حد وصف من بد برتر
بادۀ پارینه هرچه خواهی موجود
صحبت دیرینه هرچه گویی درخور
چون بنوا او هزار نغمۀ داود
چون بخرام او هزار لعبت کشمر.
در شکایت از بند و زندان گوید:
به چه تقصیر گرفتارم و رنجور و اسیر
کس ندیده ست گرفتار مگر با تقصیر
دست ناکرده گنه، کرده کسی اندر غل
پای نارفته خطا، دیده کسی در زنجیر
پای من در دم ماری است که زهرش بر من
بتر از مرگ و غم و غایله دارد تأثیر
جای من در بن غاریست که بر من نرسد
روشنی شب ز مه و روز زخورشید منیر
در یمینم غل و غولان به یسارم انبوه
قالیی در زبر و کهنه پلاسی در زیر
گر بخیزم که وضو ساز کنم گوید خیز
که خبیثی تو و دور است خبیث از تطهیر
نان اگر خواهم گویند که افسرده تنور
آب اگر جویم گویند که خشکیده غدیر
کف پائیست مرا سخت تر از زانوی پیل
ناخنانند مرا تیزتر از پنجۀ شیر
سرم از موی جوالی شده آکنده به پشم
تنم از چرک مثالی شده اندوده بقیر
ز صغیر و ز کبیرم گنهی نیست بیاد
بر من آگاه خداوند لطیف است و خبیر
لیک در مذهب این قوم گناهی است مرا
که به میزان عمل هست گرانتر ز اثیر
آن گنه چیست تولای علی بعد نبی
وآن علی کیست شه عمروکش خیبرگیر
آنکه سجاده نشین حرمش بود بتول
وآنکه دو پور گرامیش بهر وصف (؟) شهیر
آنکه مشغول به تجهیز نبی بود و نماز
دیگران در پی غصب فدک و نصب امیر
مال من عرضۀ تاراج و غرض شعبه غصب (؟)
زرع پامال ستم کیل (؟) رهین تسعیر
پیش از این در برم از غیب رسیدی مقصود
حالیا بر سرم از چرخ فروبارد تیر
نفسم در دل گردون مثل آهن و آب
ز پس آنکه همی بود چوانگشت و خمیر
گر هنرور به پنیری شود از دهر بکام
جست باید ز حمل مایه و از ثورش شیر
بی هنر نیز همین راتبه گر جوید باز
چرخش از مهررغیف آرد و از ماه پنیر.
رجوع به مجمعالفصحاء ج 2 ص 98 شود
لغت نامه دهخدا
چرب روده، حاویه، ج، حواوی، (منتهی الارب)، ج، حاویاآت، و منه: کأن نقیق الحب فی حاویائه، (اقرب الموارد)، جگرآکند، سختو، جهودانه، چرغند، زونج، کیپا، مبار، گدک، چرب روده، عصیب (عربی بقول مؤلف برهان قاطع)، نکانه، نقانق، زناج
لغت نامه دهخدا
آنچه بالای دیگ پخته اندازند برای خوشبوئی مانندادرک و زیره و قرنقل و جز آن، (آنندراج)، حویج،
لغت نامه دهخدا
(وَ)
پدر قبیله، از خدان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
نام کتاب معروف محمد زکریا که آنرا ’الجامع الحاصر لصناعه الطب’ و ’حاصر صناعه الطب’ و ’الجامعالکبیر’ و ’الجامع’ نیز نامند، کتاب الحاوی اعظم و اهم کتب مؤلفۀ محمد بن زکریای رازی است، ابن العمید وزیر رکن الدولۀ دیلمی بعد از وفات رازی مسودات آنرا در ری بدست آورده بتوسط شاگردان رازی مرتب کرد، نسخ متعدده از آن موجود است و ترجمه لاتینی آن در سنۀ 1486 میلادی در برشیا از بلاد ایطالی و بعد از آن در سنۀ 1509 - 1542 میلادی در ونیز بطبع رسیده است، (تعلیقات قزوینی بر چهارمقاله ص 70)، ابن الندیم در شمار تألیفات رازی آورده است که: کتاب حاوی، الجامع الحاصر لصناعه الطب نیز نام دارد، و آن در دوازده قسمت است، قسمت اول در معالجۀ بیماریها و بیماران، دوم در حفظ صحت، سوم در رئبه و شکسته بندی و جراحات، چهارم در قوای داروها و غذاها و آنچه در طب بدان احتیاج باشد، پنجم در ادویۀ مرکبه، ششم در صنعت طب، هفتم داروسازی و داروها و رنگ و بو و مزۀ هر یک، هشتم در ابدان، نهم اوزان و مکاییل، دهم در تشریح و منافع هر یک از اعضاء، یازدهم اسباب طبیعی در صناعت طب، دوازدهم مدخل علم طب در دو مقاله: اول در اسماء طبی، دوم در اوایل طب، (فهرست ابن الندیم چ مصر 1348 هجری قمری ص 417)، در فهرستی که بیرونی برای مؤلفات رازی نوشته جزء دوازدهم حاوی را کتاب جداگانه دانسته گوید: الجامع الکبیر و قد عرف بالحاوی و هو کتألیف لم یتصرف فیها ولم یتمه، قفطی در تاریخ الحکماء گوید: کتاب الحاوی فی الطب و یسمی الجامع الحاصر لصناعه الطب اثنی عشر قسماً، و در جای دیگر گوید: کتابه الذی سماه الجامع و هوسبعون مقاله، ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء گوید: کتاب الجامع و یسمی حاصر صناعه الطب و غرضه فی هذا الکتاب جمع ما وقع الیه و ادرکه من کتاب طب قدیم او محدث الی موضع واحد فی کل باب و هو ینقسم اثنی عشر قسماً: القسم الاول، فی حفظ الصحه و علاج الامراض و الوثی و الجبر و العلاجات، القسم الثانی، فی قوی الاغذیه و الادویه و ما یحتاج الیه من التدبیر فی الطب، القسم الثالث، فی الادویه المرکبه و فیه ذکر ما یحتاج الیه منها علی سبیل الاقراباذین، القسم الرابع، فیما یحتاج الیه من الطب فی سحق الادویه و احراقها و تصعیداتها و غسلها و استخراج قواها و حفظها و مقدار بقاء قوه کل دواء منها و ما أشبه ذلک، القسم الخامس، فی صیدله الطب و فیه صفه الاودیه و الوانها و طعومها و روائحها و معادنها و جیدها و ردیئها و نحو ذلک من علل الصیدله، القسم السادس، فی الابدال، یذکر فیه ما ینوب عن کل دواء او غذاء اذا لم یوجد، القسم السابع، فی تفسیر الأسماء و الاوزان و المکاییل التی للعقاقیر و تسمیه الاعضاء و الادواء بالیونانیه و السریانیه و الفارسیه و الهندیه و العربیه علی سبیل الکتب المسماه بشقشماهی (؟)، القسم الثامن، فی التشریح و منافع الاعضاء، القسم التاسع، فی الاسباب الطبعیه من صناعه الطب، غرضه فیه ان یبین أسباب العلل بأمر الطبیعی، القسم العاشر، فی المدخل الی صناعه الطب و هو مقالتان: الاولی منهما فی الاشیاء الطبیعیه و الثانیه فی اوائل الطب، القسم الحادی عشر، جمل علاجات و صفات و غیر ذلک، القسم الثانی عشر، فیما استدرکه من کتب جالینوس (و لم یذکرها حنین و لاهی فی فهرست جالینوس)، اقول: هذا التقسیم المذکور هیهنا لیس هو لکتابه المعروف بالحاوی و لا هو تقسیم مرضی، و یمکن ان هذه کانت مسودات کتب وجدت للرازی بعد موته و هی مجموعه علی هذا الترتیب فحسبت انها کتاب واحد، و الی غایتی هذه مارأیت نسخه لهذا الکتاب و لاوجدت من أخبر أنّه رآه، کتاب حاوی که آن را الجامع الحاصر لصناعه الطب نیز میگویند بزرگترین تألیف و تصنیف محمد زکریای رازی است و مدتها مرجع علماء و اطباء اروپا بوده و مکرر به طبع رسیده است، اول دفعه در شهر برشیا از بلاد ایتالیای شمالی به لاتینی ترجمه ودر دو جلد طبع شده (1486 میلادی) و پس از آن مکرر در ونیز ایتالیا در سالهای 1509 و 1542 میلادی چاپ شده که نسخۀ این ترجمه بسیار کمیاب است، نسخ خطی متعدد آن در کتابخانه های معتبر عالم مانند: کتاب خانه موزۀ بریتانیا، کتاب خانه مونیخ (از شهرهای آلمان) و کتاب خانه اکسفورد و کمبریج انگلستان و کتاب خانه اسکوریال اسپانیا و کتابخانه سلیم آقا (استانبول) و کتاب خانه سرای (استانبول) و کتاب خانه سلیمانیه (استانبول) و کتاب خانه شهید علی پاشا (استانبول) و کتاب خانه موصل و کتاب خانه آستان قدس رضوی و کتاب خانه رامپور هندوستان و کتاب خانه مدرس هندوستان و کتاب خانه ملک در تهران موجود است،
کتاب حاوی پس از وفات محمد زکریای رازی به امر أبوالفضل بن عمید استاد صاحب بن عباد وزیر رکن الدولۀ دیلمی از اوراق مشوش و پراکنده ای که از رازی باقی مانده بود به اهتمام شاگردانش جمعآوری و پس از جمع این اوراق پراکنده کتاب حاوی را تهیه کردند چنانکه ابن ابی اصیبعه در ذیل توضیحات خود راجع به این کتاب در عیون الانباء نیز بدان اشاره کرده گوید نسخۀ کامل این کتاب را بشرح فوق ندیده و نیز از کسی نشنیده ام، این کتاب در حدود سی مجلداست و در این باب بیان مورخین مختلف است، بعضی مانند ابوالفداء در تاریخ خویش سی مجلد و برخی بیست و بعضی هیجده مجلد در کتب خود ذکر کرده اند و آنچه بتحقیق نزدیک است شاید در ابتداء گردآوری این کتاب سی مجلدبوده است و بصورت دائرهالمعارف طبی است که از معلومات قدماء یونانیان و ایرانیان و غیره تا زمان خود رازی جمع شده، و قرون متمادیه اطباء اروپا بخصوص جامعۀطب ایتالیا و پزشکان این سرزمین از آن استفاده میکردند نسخۀ خطی که در کتاب خانه اسکوریال اسپانیا وجود دارد هفتاد مجلد میباشد، قدما درباره این کتاب بسیار معتقد بوده و مقام وی را در میان کتب طبی بس گرامی میداشتند و تقریباً تمام مورخین از آن ستایش کرده اند، نظامی عروضی سمرقندی در مقالۀ چهارم کتاب خود درباب علم طب و هدایت طبیب مینویسد ’ ... پس از کتب بسائط یکی بدست آرد چون سته عشر جالینوس یا حاوی محمد زکریا یا کامل الصناعه یا صدباب بوسهل مسیحی یا قانون بوعلی سینا یا ذخیرۀخوارزمشاهی و بوقت فراغت مطالعت همی کند ... ’، ابن ابی اصیبعه گوید: ’کتاب حاوی از بزرگترین و مهمترین کتب طبی است بجهه آنکه در آن جمیع امراض و درمان بیماریها چه از متقدمین و چه از متأخرین تا زمان رازی را شامل است و در آن هر موضوعی را که از گوینده نقل کرده نامش را ذکر کرده است ... ’، چنانکه میدانیم عموم مورخین بلااستثناء نام کتاب حاوی را ’الجامعالحاصر لصناعه الطب’ گویند و از این عبارت معلوم میگردد که جامعترین کتاب طب تا آن زمان بوده است اما بدبختانه هنوز تعداد و مطالب مجلدات و فصول و ابواب این کتاب بطور تحقیق و دقیق معلوم و معین نیست، در الفهرست ابن الندیم و عیون الانباء دوازده باب (قسم) ذکر کرده چنانکه بیان شد، بیرونی سیزده فصل و قفطی در جایی دوازده فصل و در جایی دیگر هفتاد مقاله ذکر کرده است و تقسیمات این مورخین مانند یکدیگر نیست و اصولاً مجلدات حاوی که در دست است مطابق تقسیمات فوق نمی باشد، اروپائیان به این کتاب بیشتر از مورخین شرق اهمیت میدهند بدلیل آنکه محتویات آن مجموعۀمشاهدات و اتفاقاتی است که رازی به رأی العین دیده و این بزرگترین و مهمترین وجهی است که حاوی را بر سایر کتب طبی اسلامی مزیت و برتری میدهد و رازی در این کتاب جمیع عقاید اطباء یونان و ایران و عرب و روم راتا زمان خود با عملیات و نظریات خویش (که با مرضی ̍تجربه کرده است) جمعآوری کرده و منبعی عالی برای پی بردن بمقام وی میباشد و به این دلیل در تاریخ طب رتبۀ ارجمندی را داراست، ادوارد براون در کتاب طب عرب میگوید: ’این کتاب بر سایر کتب طبی اسلامی مزیت و برتری دارد بدلیل آنکه رازی اتفاقات و مشاهداتی که به رأی العین دیده در آن نوشته است’، بطور اجمال همانطور که از فصول و ابواب کتاب حاوی معلوم میشود در این کتاب از جمیع شعب طب و اصول تداوی و حفظالصحه و علم الامراض و دواسازی و سایر شعب بخوبی بحث شده است و چنانکه متتبعین به آن نام دائرهالمعارف داده اند بسیار بجا و مناسب میباشد و کمتر در میان کتب طبی قدیم کتابی به این پایه و مایه میرسد، با این تفاوت که علاوه بر معلومات مزبور جمیع اطلاعات مطبی و بیمارستانی و شرح حال بیماران و اوضاع مریضخانه ها را با طرزی نیکو بیان کرده است، آنچه از کتاب حاوی در کتابخانه های جهان فعلاً موجود است جزو یا اجزائی از این کتاب میباشد و نسخ متعددۀ آن که در کتابخانه های بزرگ یافت میشود با یکدیگر اختلاف کلی دارند، و کمتر با هم شباهت دارند وهنوز کسی نتوانسته بطور قطع بگوید کتاب حاوی کامل که اول دفعه تهیه شده در کدام کتابخانه است، از حاوی کبیر نسخه های بسیار یافت نمی شود و آنچه هست اجزاء آنست، بدیهی است که اختلاف در عده مجلدات این کتاب ناشی از ذوق کاتب و سفارش دهندگان بوده که هر یک در آن دستی برده اند و بدین جهت نمی توان گفت نسخۀ حاوی سی مجلدی کامل تر از نسخۀ حاوی هجده مجلدی باشد، آنچه در کتاب خانه حاج حسین آقا ملک میباشد بدین قرار است:
الف - نسخۀ خطی کهن سال از جلد چهارم و پنجم حاوی که در یک مجلد و بتاریخ 571 هجری قمری تحریر یافته و شامل امراض معدی، سوء مزاج، اسهال، بیماری صفرا و اسهال اطفال و قولنج ها و ذکر ضمادها و خفقانهای معدی و امزجۀ مختلفه و درمان آنها با ذکر ادویه و معالجاتی که تا زمان او از حکمای سلف بوده با شرح جزئیات آن و همچنین عقاید و آراءعلی بن ربن طبری و ابن ماسویه و جالینوس و امثال ایشان را شرح داده و انتقاد کرده است،
ب - نسخۀ خطی کهن سال از جلد ششم در یک مجلد که در حدود قرن هفتم هجری نوشته شده و آن شامل بیماریهای کبد، طحال، أمعاء، دولاب، سنگها، بیماری آلات تناسلی، مثانه، کلیه، مفاصل، بواسیر، بیماریهای مقعد، نقرس، جرب، عرق النسا، دملها، زخمها، نبضها، صداع، شقیقه، بیماریهای دماغ، چشم، اقسام تبها، هوای شهرها، سرطان، بیماریهای رحم، اورام، و با بیان عقاید و افکار بقراط، جالینوس، روفس حکیم، بختیشوع، ابن سرابیون، ابن ماسویه، حنین بن اسحاق، جورجیس حکیم و جز ایشان، با ذکر کتب ومآخذ و انتقاد کامل از هر یک،
ج - نسخۀ خطی قدیمی جلد دوم حاوی که شامل بیماریهای چشم و ضمائم آن، گوش، بینی، دندان، لب، ذات الجنب، بیماریهای صدر (سینه) و مری و معده، کبد، صفرا، سوء هضم با ذکر مطالبی که از کتب علماء و حکماء سلف و نسخ و درمانهای آنها ذکر کرده که بسال 1067 هجری قمری نوشته شده است،
د - ایضاً کتاب حاوی کبیر متن و حاشیه شده که تقریباً تمام بنظر میرسد، در این نسخه از غالب بیماریها و درمان آنها بحث و اقوال و آراء و اعمال بسیاری از اطباء متقدم را ذکر کرده است،
بعلاوه در این کتاب حکایاتی از مشاهدات خویش آورده و سرگذشتهای بیمارانی را که معالجه کرده شرح داده است، باید دانست همانطور که ابن ابی اصیبعه در کتاب خود گفته تقسیماتی که درباب مجلدات و ابواب کتاب حاوی ذکر شده است پسندیده و مرضی نمیباشد بعلت آنکه این کتاب پس از وفات رازی با کمک خواهر و شاگردان وی از یادداشتهای بسیار تهیه و تدوین شده و چنانکه از محتویات سه نسخه که دیده ایم مشاهده میشود از بیماریهای کبد و معده و صفرا در هر سه نسخه بحث شده در صورتی که نسخۀ اول شامل جلد چهارم و پنجم و نسخۀ دوم شامل جلد ششم و نسخۀ سوم شامل جلد دوم از کتاب حاوی میباشد و از این حیث کتاب حاوی کاملاً برخلاف قانون بوعلی سیناست زیرا که جمیع نسخ ’قانون’ بر یک منوال از جهت ترتیب و از حیث ابواب و غیره میباشد در صورتی که در مجلدات موجوده از کتاب حاوی ابداً این ترتیب دیده نمیشود و اصولاً مبنای صحیحی ندارد، علت دیگر عدم ترتیب این کتاب آنست که حاوی از روی یادداشتهای طبی رازی جمع شده و اصولاً تهیۀ کتاب حاوی بواسطۀ عظمت برای همه کس ممکن نبوده و فقط اغنیاء میتوانستند آن رابدست آرند، در این صورت کتّاب و نسّاخ به میل و سلیقۀ خود آن را ترتیب داده و تغییراتی در آن قائل شده اند چنانکه علی بن عباس مجوسی اهوازی ارجانی در کامل الصناعۀ خود میگوید: ’فقط دو نسخه از حاوی دیده ام’، رجوع به کتاب الملکی یا کامل الصناعه چ قاهره 1294 هجری قمری / 1877 میلادی شود، اکنون متأسفانه نمیتوان تعیین کرد که ترجمه لاتینی کتاب حاوی از روی کدام نسخه ترتیب داده شده، و آن نسخه در کجاست، و یا اصلاً نسخۀاولی از آن وجود دارد یا آنکه مفقود شده و از بین رفته است، بخصوص اگر متوجه این نکته شویم که مترجمین در آن زمان اصولاً بصحت و سقم مطالب و ترتیب و روش و سیاق عبارت و سایر مسائل مربوطه بیک چنین کتابی مهم وقعی گذاشته اند یا خیر، ولی میتوان گفت که ابداً توجهی نکرده اند والاّ ممکن بود ترجمه آن بهتر و مرتب تر تهیه گردد، مقداری از مجلدات حاوی را مترجم معروف کتب طبی اسلامی موسوم به ژرار د کرمون ترجمه کرده و این همان کس است که منصوری رازی و قانون ابوعلی سینا و کتاب جراحی ابوالقاسم را نیز ترجمه کرده است، مورخین اروپائی بر آنند که کتاب حاوی بزرگترین دائرهالمعارف طبی زبان عرب است که پزشک ایرانی لااقل پانزده سال تمام برای آن متحمل زحمت شده است و نتیجه و نخب تجارب و زحمات خود را که عملاً دیده با یادداشتهای روزانه در آن ثبت کرده و معتقدند که عمر وی کفاف اتمام آنرا نداده و قبل از ختم کتاب دار فانی را وداع گفته است، آنچه بنظر میرسد دو کتاب برءالساعه و حاوی دو تألیف رازی است که باید آنها را خاتمۀ تألیف وی محسوب داشت، با این تفاوت که کتاب برءالساعه تمام است ولی کتاب حاوی را از یادداشتهای او پس از مرگ وی دیگران جمع کرده اند بنابراین نمیتوان گفت که آخرین تألیف وی حاوی است بلکه باید گفت حاوی نتیجۀ زحمات چندین سالۀ دانشمند ایرانی در هنگام تصدی بیمارستانهای بغداد و ری و مشاهدات او در بیماران و شرح حال آنان بانتایجی که از داروها و درمانها دیده است یادداشت کرده که پس از وی مرتب شده است، برخی از تذکره نویسان اخیر اشتباهی کرده اند و آن اختلاط حاوی کبیر با حاوی صغیر میباشد و چنین پنداشته اند که رازی را دو حاوی است، یکی بنام حاوی کبیر دیگری بنام حاوی صغیر، در صورتی که چنین نیست و ما محض مزید اطلاع گوییم: حاوی صغیر تألیف محمود بن الشیخ الربانی صاین الدین الیاس میباشد که مشتمل بر پنج مقاله است و نسخ بسیار از آن در طهران هست که به اسم حاوی زکریا در دست اشخاص وجود دارد ابتدای آن چنین است: ’الحمد ﷲ الواحد الماجد السبوح خالق الجن و الانس رب الملائکه و الروح ظهر منه بدایع الموجودات ... قال المولی الولی الحکیم العلیم الصارف عمره فی تعظیم امر اﷲ و الشفقه علی خلق اﷲ حاوی المعقول و المنقول جامع الفروع و الاصول استاذ الحکماء المحققین نجم المله و الدین محمود بن الشیخ الربانی الامام الصمدانی صاین الدین الیاس روّح اﷲ روحهما و جدّد فتوحهما، اما بعد فلایخفی علی رأی ذوی العقول ان علم الطب اشرف من سایر العلوم لأن شرف کل علم بحسب شرف موضوعه و موضوع علم الطب بدن الانسان و من البدیهیات ان هذا الموضوع فی عالم الکون و الفساد اجل و اشرف من سائر الکائنات فلاجرم العلم به اجل و اشرف من سایر العلوم لاسیما اذ ورد به الخبر المأثور عن النبی
حیث قال: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان ... ’، پس از آن شرحی ذکر میکند که بعضی دوستان و اخوان مرا گفتند کتابی در طب تألیف کنم و من نیز اطاعت کردم ... لذا این کتاب را تألیف کردم و آن را ’الحاوی لعلم التداوی’ نام نهادم و بر پنج مقاله ترتیب دادم:
مقالۀ اول - در بیان بیماریهاست شامل 125 باب،
مقالۀ دوم - در تبها شامل 27 باب،
مقالۀ سوم - در بیماریها و علل ظاهرۀاعضاء بدن شامل 105 باب،
مقالۀ چهارم - در بیان ادویۀ مفرده بترتیب حروف تهجی،
مقالۀ پنجم - در بیان ادویۀ مرکبه و کیفیت استعمال و ترکیب آنها شامل 50 باب، (ازشرح حال و مقام محمد زکریای رازی تألیف محمود نجم آبادی)،
و نیزرجوع به فهرست ابن الندیم ص 300، کامل الصناعه چ بولاق ص 5، تاریخ الحکماء للقفطی ص 274، ابن ابی اصیبعه ج 1 صص 314 - 315، کشف الظنون در باب حاء، بروکلمن در تاریخ علوم عرب ج 1 ص 234 شود






لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان چنانۀ بخش شوش شهرستان دزفول در چهل هزارگزی جنوب باختری شوش و چهل ودوهزارگزی باختر راه شوسۀ دزفول به اهواز، دشت، گرم سیر، مالاریائی، دارای چهارصد تن جمعیت همه شیعه، آب آن از رود کرخه، محصول آنجا غلات، کار مردم زراعت، راه در تابستان اتومبیل رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
حاو، نعت فاعلی از حی ّ و حوایه، فراگیرنده از هر سوی، محتوی، احاطه کننده، گرادگردگیرنده، از همه سو بر چیزی محیطشونده، محیط، شامل، مشتمل، محتوی بر، مارافسای، (مهذب الاسماء)، مارگیر، صاحب مار، الذی یرقی الحیه، (اقرب الموارد)، حوّاء
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاویه
تصویر حاویه
روده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثاو
تصویر ثاو
سستی و نرمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حجو
تصویر حجو
پاداش دادن، اقامت گزیدن در جائی، استادن بجائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاق
تصویر حاق
میان درون، آمیغ (حقیقت) راستی حقیقت شی واقع مطلب: (حاق مطل ازین قرار است)، وسط چیزی میان شی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حال
تصویر حال
کیفیت، چگونگی، وضع، گونه، شکل، جهت، حالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاج
تصویر حاج
آهنگ طواف کعبه کردن به نیت عبادت معروف، حج کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاد
تصویر حاد
برنده، تیز، مانند کارد
فرهنگ لغت هوشیار
گرمی گرم تبسا سوزنده سوزان گرم مقابل بارد: دوای حار. یا حار رطب. گرم تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاس
تصویر حاس
حس کننده، دریابنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاب
تصویر حاب
گناه بزه تیر لغز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حان
تصویر حان
فروشگاه میفروشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زاو
تصویر زاو
قوی و زیر دست و پر زور را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاووز
تصویر حاووز
آب انبار
فرهنگ لغت هوشیار
در بر اباریش فراگیر، مار گیر، نیرنگباز در بر دارنده گرد فرو گیرنده شامل: (حاوی مطالب سودمند است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حاوی
تصویر حاوی
دربردارنده، شامل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاو
تصویر تاو
طاقت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حال
تصویر حال
کنون، اکنون، اینگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حوا
تصویر حوا
مشیانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حاوی
تصویر حاوی
در بر گیرنده، دربرگیرنده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از داو
تصویر داو
ادعا
فرهنگ واژه فارسی سره
حایز، دربردارنده، دربرگیرنده، شامل، محتوی، مشتمل، جامع
فرهنگ واژه مترادف متضاد