جدول جو
جدول جو

معنی حاطوم - جستجوی لغت در جدول جو

حاطوم
قحطسال، جوارش، گوارش، گوارنده، داروی هضم، هاضوم، آنچه طعام بگوارد، (مهذب الاسماء)، ج، حواطیم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شهر و بندر معروف روسیه در ساحل شرقی دریای سیاه که دارای 78000 سکنه و آب و هوای معتدل و بارندگی فراوان است، شهری تجارتی و در عین حال سوق الجیشی است، صادرات نفت استخراجی باکو قسمتی از آن شهر خارج میشود، این شهر در قدیم الایام از پایگاههای نظامی رومیها بود، در فاصله قرون 15 تا 19 میلادی به ترکها تعلق داشت، و در سال 1878 میلادی قرارداد معروف برلن آنرا از ترکیه انتزاع کرد، این شهر در زمان سلطان عبدالعزیزخان عمارت فراوان یافت و مسجد جامع معروف به ’عزیزیه’ در آنجا بوجود آمد، در عهد نامه برلن قرار بر این بود که این شهر بندری آزاد باشد ولی چندی بعد به این تعهد وفا نشد، رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1198 و همچنین ایران باستان پیرنیا ج 1 ص 184 و ج 2 ص 1648 و 1649 و ج 3 ص 2615 و اعلام المنجد شود
لغت نامه دهخدا
باتوم، تلفظ عامیانه کلمه فرانسوی باطون، چوبدستی مخصوص صاحب منصبان نظامی و پاسبانان، رجوع به باطون شود
لغت نامه دهخدا
نوعی از پنیر است یا شیر ستبرشده که مشابه پنیر تازه باشد، (منتهی الارب)، شنجار، رجوع به حالوما شود
لغت نامه دهخدا
غلام ثعلب، محمد بن عبدالواحد بن ابی هاشم ابیوردی الاصل بغدادی المسکن و المدفن مکنی به ابوعمر و مشهور به مطرز و زاهدو غلام ثعلب، از اکابر نحو و لغت و علوم عربیت و حدیث و از شاگردان بنام ثعلب نحوی معروف به وده و از همین روی غلام ثعلب و یا صاحب ثعلب لقب یافته. وی در بدایت حال حرفت نقش و نگار کردن جامه ها داشته و از این رو به مطرز نیز ملقب گردیده است. در قوه حافظه و کثرت احاطه به لغت از نوادرش می شمارند. ابن برهان گوید که از میان سلف و خلف کسی مانند مطرز در لغت، سخن نگفته است. قاضی تنوخی گوید: احفظ از وی ندیدیم که هزار و نه ورق از حفظ املاء کرد. و چون وی را از هر لغت نادری که می پرسیدند اظهار اطلاع میکرده و از سخن استاد خود ثعلب دلیل بر آن می آورده است جمعی از ادباء معاصرش به جعل لغت متهم ساخته اند... با این همه مشایخ حدیث روایات او را تصدیق و اسنادش را توثیق کرده اند. وی طرفدار معاویه و از مخالفین سرسخت حضرت علی (ع) بوده و کتابی در فضائل معاویه پرداخته و شاگردانش رادر آغاز بخواندن آن وادار میکرده است. از ریاض العلماء نقل شده است که امامی مذهب بوده، و ابن طاوس در کتاب سعدالسعود احادیثی در فضائل اهل بیت از وی نقل کرده، و مؤلف تنقیح المقال مجهول الحالش شمرده است. ازمؤلفات او است: 1- اخبار العرب. 2- اسماء الشعراء و تفسیرها. 3- الساعات 4- شرح الفصیح 5- الشوری. 6- العشرات 7- فائت الجمهره. 8- فائت الفصیح. 9- فائت المستحسن. 10- القبائل. 11- النوادر. 12- الیواقیت.
یک نسخۀ خطی از کتاب عشرات او در کتاب خانه برلین موجود است زاهد مطرز در یکشنبۀ 13 ذیقعده 344 یا 345 هجری قمری در حدود 85سالگی دربغداد درگذشت و روبروی قبر معروف کرخی بخاک سپرده شد. (از ریحانهالادب از طبقات الشافعیه معجم الادباء، تاریخ ابن خلکان و فهرست ابن الندیم. و رجوع به غلام ثعلب شود
لغت نامه دهخدا
حاطوم، گوارش، جوارش، گوارشن
لغت نامه دهخدا
(اُ)
جمع واژۀ اطم. (ناظم الاطباء). رجوع به اطم شود
لغت نامه دهخدا
(اَ)
سنگ پشت دریایی ستبرپوست. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ج، آطمه، اطم. (اقرب الموارد) (دائره المعارف فرید وجدی).
لغت نامه دهخدا
(حَ)
شکننده. (منتهی الارب) (آنندراج) (مهذب الاسماء). ج، حطم، شیر. اسد. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
چوبکی که پاسبانان بر کمر آویزان کنند و در موقع لزوم با آن حمله نمایند
فرهنگ لغت هوشیار