- حاشیت
- کناره کرانه جامه کتاب ناحیه و غیره، شرحی که در کناره رساله یا کتاب نویسند، اطرافیان از اهل و عیال و چاکران و خدمتگزاران، مصاحبان همدمان، صدر الدین شیرازی وجود را دو حاشیه (حاشیتین) وجود نامیده گوید: وجود مطلق را دو حاشیه و طرف است که یک طرف آن واجب الوجود است و طرف دیگر آن هیولای اولی است. طرف و حاشیه اول در غایت شرف و نورانیت است و طرف و حاشیه دیگر آن در غایت ظلمت و خست است و متوسطات متفاوتند بر حسب قرب و بعد از مبدا اعلی، گوشه ای در چهار گاه، جمع حواشی
معنی حاشیت - جستجوی لغت در جدول جو
- حاشیت
- اطرافیان پادشاه یا هر شخص بزرگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دامنه، کناره
کناره، کرانه، کنار
پارسی تازی گشته هاسیس از گیاهان (سم) حسن یوسف
((یِ))
فرهنگ فارسی معین
کناره، کناره لباس، ناحیه و غیره، شرحی که بر کناره رساله یا کتاب نویسند، اطرافیان از اهل و عیال و خدمتگزاران، مصاحبان، همدمان
لبه و کنارۀ چیزی، توضیح یا شرحی بر یک کتاب یا هنوع مطلب نوشتنی، نقش و نگار و زینتی که به صورت نوار بر کناره و لبۀ چیزی دوخته می شود، کنایه از موضوع غیر اصلی و فرعی، در موسیقی گوشه ای در دستگاه چهارگاه، حاشیت