جدول جو
جدول جو

معنی جیگی - جستجوی لغت در جدول جو

جیگی
جوکی، غربتی، کولی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جنگی
تصویر جنگی
مربوط به جنگ، دارای کاربرد در جنگ مثلاً سلاح جنگی، جنگجو، جنگنده، کنایه از با سرعت زیاد، شتابان
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به دیگ،
قسمی کلاه که کردان دارند با دهانۀ تنگ و سری سخت فراخ، (یادداشت مرحوم دهخدا)،
- کلاه دیگی، کلاه بعضی لران که دیگی وارونه را ماند، (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تیره ای از طایفۀ جانکی سردسیر هفت لنگ، (جغرافیای سیاسی کیهان ص 75)، از طوایف ناحیۀ سرحدی بلوچستان و مرکب از 5600 خانوار است که در جنوب غربی دزداب الی جنوب کوه تفتان و شوراب مسکن دارند، از چند تیره ترکیب یافته است و از گله داری اعاشه می کنند، زبانشان بلوچی است و نسبت به مذهب بی علاقه می باشند، (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
دهی از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه، 595 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و محصول عمده آنجا غلات و پنبه و صنایع دستی آنان کرباس بافی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از بخش فیض آباد شهرستان تربت حیدریه، 159 تن سکنه دارد، آب آن از قنات و محصول عمده آنجا غلات و صنایع دستی زنان جوال بافی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
منسوب به ریگ، ریگدار، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(بَ / بِ)
مأخوذ از بیک یا بیگ ترکی. بیکی. لقب گونه ای است که در آخر اسم مردان درآید: دریابیگی. طوی بیگی. دیوان بیگی. ایل بیگی. قوربیگی. چوپان بیگی. قلعه بیگی. بیگلربیگی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به بیگ و بیگلربیگی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جوگی
تصویر جوگی
فرقه از مرتاضان هند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
منسوب به جنگ لوازم جنگی، رزم آور جنگنده حربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
((جَ))
منسوب به جنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جوگی
تصویر جوگی
یوگی، مرتاض هندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جیبی
تصویر جیبی
آن چه در جیب جا می گیرد، مناسب جیب، قطع کتاب در اندازه 11 * 5/16 سانتی متر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
حربٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
Warring
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
belliqueux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
bélico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
যুদ্ধরত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
воюющий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
kriegerisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
воюючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
walczący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
战争的
دیکشنری فارسی به چینی
دولت مردانه، مبارزه
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
جنگ کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
anayepigana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
bellicoso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
savaşan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
전쟁 중인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
戦争中の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
נלחם
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
युद्धरत
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
berperang
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
กำลังรบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
bélico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جنگی
تصویر جنگی
oorlogvoerende
دیکشنری فارسی به هلندی