معنی جیگر - جستجوی لغت در جدول جو
جیگر
جگر
ادامه...
جگر
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جیزگر
کسی که در قمارخانه برای نفع شخصی با ربح زیاد به دیگران پول قرض می داد
ادامه...
کسی که در قمارخانه برای نفع شخصی با ربح زیاد به دیگران پول قرض می داد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر هیگر
هیگر
اسب کمیت، اسب کهر، اسب سرخ مایل به سیاهی
ادامه...
اسب کمیت، اسب کهر، اسب سرخ مایل به سیاهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر دیگر
دیگر
جز، غیر، بیگانه، شخصی یا چیزی غیر از آنکه یا آنچه قبلاً دیده یا گفته شده، مثل کس دیگر، روز دیگر، سال دیگر، باز و مجدد
ادامه...
جز، غیر، بیگانه، شخصی یا چیزی غیر از آنکه یا آنچه قبلاً دیده یا گفته شده، مثل کس دیگر، روز دیگر، سال دیگر، باز و مجدد
فرهنگ فارسی عمید
تصویر دیگر
دیگر
بیگانه، وبمعنی باز و مجدد و جز، دگر هم گویند
ادامه...
بیگانه، وبمعنی باز و مجدد و جز، دگر هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جیزگر
جیزگر
ربا خوار
ادامه...
ربا خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جیار
جیار
آهک افروخته، آتش دل
ادامه...
آهک افروخته، آتش دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر گیگر
گیگر
جرجیر شاهی آبی
ادامه...
جرجیر شاهی آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جیزگر
جیزگر
((گَ))
رباخوار، نزول خوار
ادامه...
رباخوار، نزول خوار
فرهنگ فارسی معین
تصویر دیگر
دیگر
((گَ))
علاوه بر این، باز، شخص یا چیزی علاوه بر شخص و چیزی که پیشتر بیان کرده اند، غیر
ادامه...
علاوه بر این، باز، شخص یا چیزی علاوه بر شخص و چیزی که پیشتر بیان کرده اند، غیر
فرهنگ فارسی معین
تصویر هیگر
هیگر
((هَ گَ یا گِ))
اسب سرخ مایل به سیاهی که یال و دم آن سیاه باشد
ادامه...
اسب سرخ مایل به سیاهی که یال و دم آن سیاه باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویر زیگر
زیگر
اپوق
ادامه...
اپوق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
آخر
ادامه...
آخِرَ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
Another, Other
ادامه...
Another, Other
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
autre
ادامه...
autre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
інший
ادامه...
інший
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
別の , 他の
ادامه...
別の , 他の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جیلر
زندانبانی، زندانبان، زندانی بان
ادامه...
زِندانبانی، زِندانبان، زِندانی بان
دیکشنری اردو به فارسی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
دوسرا , دوسرا
ادامه...
دوسرا , دوسرا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
অন্য , অন্য
ادامه...
অন্য , অন্য
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
อีก , อื่น
ادامه...
อีก , อื่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
mwingine
ادامه...
mwingine
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
başka, diğer
ادامه...
başka, diğer
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
다른
ادامه...
다른
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
אחר , אחר
ادامه...
אחר , אחר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
inny
ادامه...
inny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
दूसरा , अन्य
ادامه...
दूसरा , अन्य
دیکشنری فارسی به هندی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
lain
ادامه...
lain
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
ander
ادامه...
ander
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
другой
ادامه...
другой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
otro
ادامه...
otro
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
altro
ادامه...
altro
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
outro
ادامه...
outro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
andere
ادامه...
andere
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر دیگر
دیگر
دیگَر
另一个 , 其他的
ادامه...
另一个 , 其他的
دیکشنری فارسی به چینی