جدول جو
جدول جو

معنی جگاره - جستجوی لغت در جدول جو

جگاره
رایها و تدبیرها و روشها
تصویری از جگاره
تصویر جگاره
فرهنگ لغت هوشیار
جگاره
((جَ رَ یا رِ))
رأی های مختلف، تدبیرهای گوناگون، روش های متعدد، جدکاره
تصویری از جگاره
تصویر جگاره
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نگاره
تصویر نگاره
(دخترانه)
شکل دارای نقش و نگار، نقش، شکل، تصویر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
تصویر، شکل، نقشه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بگاره
تصویر بگاره
قسمی از قایق بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
فرتور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جشاره
تصویر جشاره
سینه درد، سرفه خشک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جناره
تصویر جناره
پارسی تازی گشته کناره روستایی است نزدیک گرگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جراره
تصویر جراره
نوعی عقرب زردرنگ و درشت که دم خود را بزمین میکشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جساره
تصویر جساره
بی باکی دلیری شوخی گستاخی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهاره
تصویر جهاره
بلند آوازی اوگ گرفتن آوا، خوشنمایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت نقاشی شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جداره
تصویر جداره
دیواره، دیوارمانند مانند دیوار، هر چیزی که شبیه دیوار باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جراره
تصویر جراره
مفرد واژۀ جرارات، در علم زیست شناسی ویژگی نوعی عقرب زرد رنگ، بسیار سمّی و درشت که دمش روی زمین کشیده می شود، کنایه از بسیار، انبوه، کنایه از زلف معشوق، برای مثال زلف پرچم نگارد اندر چشم / شکل جراره های اهوازی (انوری - ۴۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
نقش، صورت منقوش شکل
فرهنگ لغت هوشیار
((جَ رِّ))
نوعی از عقرب زرد و درشت که دمش را برزمین می کشد و زهر شدیدی دارد، کنایه از زلف معشوق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاره
تصویر جاره
جر دهنده، کسره دهنده
فرهنگ لغت هوشیار