جدول جو
جدول جو

معنی جولیک - جستجوی لغت در جدول جو

جولیک
((جُ))
رند، زیرک
تصویری از جولیک
تصویر جولیک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ولیک
تصویر ولیک
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کومار، کورچ، کویچ، مارخ، سیاه الله
از درختان جنگلی ایران، زالزالک وحشی
لکن، برای مثال دعوی کنی که شاعر دهرم ولیک نیست / در شعر تو نه حکمت و نه لذت و نه چم (شهید بلخی - شاعران بی دیوان - ۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ولیک
تصویر ولیک
((وَ))
ولی، اما
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جویک
تصویر جویک
جوی کوچک، جویچه
فرهنگ فارسی عمید