جدول جو
جدول جو

معنی جورکلاک - جستجوی لغت در جدول جو

جورکلاک
نام دهکده ای در کوهستان نور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ورکاک
تصویر ورکاک
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، لاشخور، دژکاک، نسر، کلمرغ، مردارخوٰار، شیرگنجشک، دال، دالمن برای مثال به جای مشک نبویند هیچ کس سرگین / به جای باز ندارند هیچ کس ورکاک (ابوالعباس ربنجنی - شاعران بی دیوان - ۱۳۳)
فرهنگ فارسی عمید
(کو کِ)
دهی از دهستان آتابای که در بخش مرکزی گنبدقابوس واقع است و 235 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
مرغی است درنده که آن را شیرگنجشک خوانند و بعضی گویند مرغ مردارخوار. (برهان). مرغی است که آن را شیرگنجشگ گویند و بعضی مردارخوار را گفته اند که کرکس باشد. (انجمن آرا). مرغی است مردارخوار مهتر از باز و منقارش راست بود. (اسدی). و به تازی صرد گویند. (ناظم الاطباء) :
گر نگیرد بظلش اندر جای
کمتر آید همای از ورکاک.
فرخی.
بجای مشک نبویند هیچکس سرگین
بجای باز ندارند هیچکس ورکاک.
ابوالعباس (از فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
شیر گنجشک: بجای مشک نبویند هیچ کس سرگین بجای باز ندارد هیچ کس ورکاک. (ابوالعباس)، کرکس
فرهنگ لغت هوشیار
نام دهکده ای در ناحیه بیرون بشم ازدهستان کلارستاق چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع هزارپی غربی محمود آباد آمل
فرهنگ گویش مازندرانی
زاغ نوک زرد
فرهنگ گویش مازندرانی
کلاغ
فرهنگ گویش مازندرانی
نان جو
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع میان دورود ساری
فرهنگ گویش مازندرانی