- جهیض
- آفگانه (زه افتاد)
معنی جهیض - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اندوه گلو گیر
پیلو (مسواک) اراک
اسباب و کالا جهت عروس
زیبا، بلند آواز
کوشش بسیار
جهیزیه، برای مثال ور دوست دست می دهدت هیچ گو مباش / خوش تر بود عروس نکوروی بی جهیز (سعدی۲ - ۴۶۱)
اسب چابک و تندرو
اسب چابک و تندرو
((جَ))
فرهنگ فارسی معین
واژه ای است گرفته شده از عربی به معنی اسباب و اثاثیه ای که عروس با خود به خانه داماد می برد، جهیزیه