- جهنم
- دوزخ
معنی جهنم - جستجوی لغت در جدول جو
- جهنم
- نام دوزخ، دار مکافات و کیفر پس از مرگ و آن ممنوع از صرف است
- جهنم ((جَ هَ نَّ))
- دوزخ
جهنم را جلو چشم کسی آوردن :کسی را به شدت زجر دادن
سر به جهنم زدن: بسیار گران شدن
- جهنم
- جایی بسیار گرم و سوزان که گناهکاران در قیامت در آنجا مجازات می شوند، دوزخ، کنایه از جای بسیار آزاردهنده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناتوان
پارسی تازی گشته گهنام چاه ژرف گهنام کهنام مرتبه ای از همه مراتب بدی و بدتر و معرب آن جهنم است
صورت، هیکل، قیافه
ترشروئی کردن، روبرو شدن با کسی که با روی ترش و عبوس
سرشت، ذات، کنایه از توانایی، شایستگی
گل کاغذی
کسی را به شدت زجر دادن
نیترات نقره را گویند که در چشم پزشکی عمومی و دندانپزشکی مورد مصرف واقع میشود
نیترات دارژان، مادۀ جامد متبلور، بی بو و سمی مرکب از نقره و جوهر شوره که در آب حل می شود و در پزشکی، تهیۀ فیلم های عکاسی، آیینه های نقره ای و آبکاری با نقره به کار می رود، نیترات نقره
بسیار گران شدن
Infernally
höllisch
пекельний
piekielnie
infernalmente
infernalmente
infernalmente
de manière infernale
อย่างนรก
secara neraka
بشكلٍ محايدٍ
नरकीय तरीके से
בצורה גיהנומית
cehennem gibi