جدول جو
جدول جو

معنی جهش - جستجوی لغت در جدول جو

جهش
جست و خیز، جهیدن، طبیعت، سرشت، خلقت، برای مثال چون آن بدجهش رفت نزدیک شاه / ورا دید با بند در پیشگاه (فردوسی۴ - ۸/۳۶۱ حاشیه)،
در علم زیست شناسی تغییر ناگهانی که در صفات و خصایص جانور یا گیاه رخ می دهد، موتاسیون، جهش ژنتیکی
تصویری از جهش
تصویر جهش
فرهنگ فارسی عمید
جهش
زاریدن، آماده بگریستن جهیدن، پرش جهیدن، پرش
تصویری از جهش
تصویر جهش
فرهنگ لغت هوشیار
جهش
((جَ یا جِ هِ))
جست و خیز
تصویری از جهش
تصویر جهش
فرهنگ فارسی معین
جهش
پرش، جستن، جست، خیز، سرشت، طینت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جهش
القفز
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به عربی
جهش
Mutation
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
جهش
mutation
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جهش
mutasyon
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
جهش
تغیر
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به اردو
جهش
মিউটেশন
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به بنگالی
جهش
mabadiliko
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به سواحیلی
جهش
מוטציה
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به عبری
جهش
돌연변이
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به کره ای
جهش
変異
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به ژاپنی
جهش
उत्परिवर्तन
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به هندی
جهش
mutasi
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
جهش
การกลายพันธุ์
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به تایلندی
جهش
mutatie
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به هلندی
جهش
mutación
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
جهش
mutazione
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
جهش
mutação
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به پرتغالی
جهش
突变
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به چینی
جهش
mutacja
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به لهستانی
جهش
мутація
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به اوکراینی
جهش
Mutation
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به آلمانی
جهش
мутация
تصویری از جهش
تصویر جهش
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ هَِ)
آمادۀ گریستن شونده. (آنندراج) (از منتهی الارب). آمادۀ گریستن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتاباننده. (آنندراج). کسی که می شتاباند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، برجهنده و برخیزنده، ترسنده و هراسنده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مجهش
تصویر مجهش
آماده گریستن شونده، شتاباننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهشان
تصویر جهشان
ترس و گریز پناه بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهش کردن
تصویر جهش کردن
Leap, Vault
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جهش یافته
تصویر جهش یافته
Mutant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جهش کردن
تصویر جهش کردن
прыгать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جهش یافته
تصویر جهش یافته
мутант
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جهش یافته
تصویر جهش یافته
Mutant
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جهش کردن
تصویر جهش کردن
springen
دیکشنری فارسی به آلمانی