- جهازات
- جمع جهاز کشتی ها سفینه ها
معنی جهازات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آمادگی ها، آگاهی ها، ساز و برگ
سزا، شکنجه، پادافره
جمع جماعت
جمع جمار
بر بستگان جمع جماد
جمع جنایت، جنوری ها ریفتکی ها گناهان جمع جنایت
جمع جراحت زخمها ریشها
سوزشهای دل
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها
وسائل کار و کارزار، جهاز
هدیه دادن به یکدیگر
جزا دادن، پاداش دادن، کیفر
مقابل شدن، رو به رو شدن، برابر بودن
یکدیگر را هجو کردن، عیب همدیگر را گفتن
مفازه ها، بیابانهای بی آب و علف، جمع واژۀ مفازه
جزا و پاداش نیکی و یا بدی دادن
بذلت افکندن، رسوا کردن
جمع مفازه، زهایشگاهان، پیروزیگاهان، میر گاهان، کویر ها
روبرو شدن مقابل شدن، روبارویی مقابله
بازی کردن بیهودگی کردن هزل گفتن شوخی کردن، بازی بیهودگی، هزل گویی: (در مطایبه و مهازله بسیار فطرتش قادر بوده)
هجو کردن یکدیگر را، هجو گویی: ... (مهاجرت شعراء را از اسباب مهالک ممالک سالفه و امم ماضیه شمرده اند)
جمع نهایه، فرجام ها بافدم ها بافدمان جمع نهایت
Penalization, Punishment, Retribution
penalização, punição, (PT) retribuição
Bestrafung, (DE) Vergeltung
kara, (PL) zemsta
наказание , возмездие
покарання , відплата