جدول جو
جدول جو

معنی جنگلی - جستجوی لغت در جدول جو

جنگلی((جَ گَ))
منسوب به جنگل، آن که در جنگل زندگی می کند
تصویری از جنگلی
تصویر جنگلی
فرهنگ فارسی معین
جنگلی
وحشی، خودرو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ گَ)
دهی از دهستان میانلو است که در بخش شیروان شهرستان قوچان واقع است و 106 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان مایوان حومه شهرستان قوچان. دارای 389 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، مختصر انگور و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَ گِ)
دهی از بخش اترک شهرستان گنبدقابوس است که از دو آبادی تنگلی گمرک و تنگلی خرابه تشکیل یافته و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(اَ گَ)
حالت و چگونگی موجوداتی که زندگی را بطور طفیلی می گذرانند. طفیلی شدن.
لغت نامه دهخدا
حالت و چگونگی موجودات و اشخاصی که زندگی را بطور طفیلی میگذرانند طفیلی شدن، حالت کسانی که در جامعه سر بار دیگرانند، طفیلی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منگلی
تصویر منگلی
خالدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
طفيليّةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
Parasitic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitaire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
چنگال زدن، ناخن کشیدن، نیشگون
فرهنگ گویش مازندرانی
بسیار کوچک
فرهنگ گویش مازندرانی
انگولک، تحریک کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
کبوتر کوهی، کبوتر وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
موی آشفته
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitair
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parassitario
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
паразитический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitär
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
паразитичний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
pasożytniczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
寄生的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
طفیلی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
กาฝาก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
পরজীবী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parazitik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
기생적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
寄生的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
טפילי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
परजीवी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasitario
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از انگلی
تصویر انگلی
parasit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی