جدول جو
جدول جو

معنی جنوس - جستجوی لغت در جدول جو

جنوس
جمع جنس، گون ها گونه ها سردک ها
تصویری از جنوس
تصویر جنوس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ونوس
تصویر ونوس
(دخترانه)
ستاره زهره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جنوب
تصویر جنوب
نیمروز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جبوس
تصویر جبوس
مرد ناکس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلوس
تصویر جلوس
نشستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جناس
تصویر جناس
همجنس بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنیس
تصویر جنیس
همگن همسردک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی، زایل شدن عقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنود
تصویر جنود
جمع جند، پارسی تازی گشته گندها سپاهان جمع جند لشکرها سپاهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنوح
تصویر جنوح
گرایندگی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از چهار جهت اصلی در برابر شمال از دست راست وزیدن باد از دست راست وزیدن باد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انوس
تصویر انوس
سگ رام سگ ناگزنده خو گیرنده جانور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنوس
تصویر خنوس
غائب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
زهره، دومین سیارۀ منظومۀ شمسی که قدما آنرا سعد می دانستند و به خنیاگری نسبت می دادند، ناهید، بیدخت، بغدخت، بیلفت، خنیاگر فلک، مطربۀ فلک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنیس
تصویر جنیس
آنچه در جنس خود اصیل باشد، اصیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جلوس
تصویر جلوس
نشستن، کنایه از نشستن بر تخت سلطنت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنون
تصویر جنون
دیوانگی، دیوانه بودن، خبل، خبط دماغ
کنایه از شیفتگی، شیدایی
جنون ادواری: در پزشکی حالت دیوانگی که گاه گاه در انسان بروز می کند
جنون اطباقی: در پزشکی حالت دیوانگی همیشگی
جنون اعداد: در پزشکی نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا می کند و دائم می خواهد اشیا را بشمارد
جنون پیری: در پزشکی بیماری روانی که بعد از شصت سالگی عارض می شود و بیمار دچار بی خوابی و بی اشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بی توجهی به وظایف اخلاقی می شود
جنون جوانی: در پزشکی بیماری روانی که بین پانزده تا سی سالگی عارض می شود و بیمار حالت بی خودی و بهت زدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا می کند، شیزوفرنی، اسکیزوفرنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جناس
تصویر جناس
در بدیع آوردن دو یا چند کلمه که در تلفظ شبیه هم یا هم جنس اما در معنی مختلف باشد مانند کلمۀ «نای»، برای مثال چون نای بینوایم از این نای بینوا / شادی ندید هیچ کس از نای بینوا (مسعودسعد - ۳۱)
نای اول آلت موسیقی و نای دوم نام حصاری است که مسعودسعد سال ها در آن زندانی بوده و نیز مانند این شعر، برای مثال بهرام که گور می گرفتی همه عمر / دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟ (خیام - ۶۶)
گور اول حیوان معروف و گور دوم به معنی قبر است، تجنیس
جناس مزدوج (مکرر): در ادبیات در فن بدیع آوردن دو کلمۀ هم جنس یا شبیه در کنار یکدیگر مانند این شعر، برای مثال با رخت ای دلبر عیار، یار / نیست مرا نیز به گل کار، کار ی تا رخ گلنار تو رخشنده گشت / بر دل من ریخته گلنار، نار ی چشم تو خونخواره و هر جادویی / مانده از آن چشمک خونخوار، خوار (منوچهری - ۴۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنوس
تصویر عنوس
جمع عانس، دختران ترشیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فنوس
تصویر فنوس
فانوس بنگرید به فانوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گنوس
تصویر گنوس
فرانسوی از یونانی فرزان موبدان فرزان برتر (حکمت عالی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنون
تصویر جنون
((جُ))
دیوانگی، تباه گشتن عقل، شیفتگی، اشتیاق، کم عقلی، نادانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنود
تصویر جنود
((جُ))
جمع جند، لشکرها، سپاه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنوب
تصویر جنوب
((جَ یا جُ))
یکی از چهار جهت اصلی که مقابل شمال است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنوب
تصویر جنوب
جمع جنب، پهلوها، کنارها، جهت ها و نواحی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جناس
تصویر جناس
((جِ))
همجنس بودن، آوردن دو یا چند کلمه که در لفظ یکی و در معنی مختلف باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جلوس
تصویر جلوس
((جُ))
نشستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ونوس
تصویر ونوس
((وِ))
زهره، ناهید، رب النوع عشق در نزد یونانی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنوب
تصویر جنوب
مقابل شمال، در علم جغرافیا یکی از چهار جهت اصلی برابر با طرف دست راست کسی که رو به مشرق ایستاده باشد، کنایه از شهرها و سرزمین های واقع در جنوب کشور، مقابل شمال، بادی که از سمت جنوب می وزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنود
تصویر جنود
لشکرها، سپاه ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خنوس
تصویر خنوس
پنهان و غایب شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جنون
تصویر جنون
Dementedness, Madness
دیکشنری فارسی به انگلیسی