- جنبذه
- تازی گشته گنبذ گنبد
معنی جنبذه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شرابهای خرما
سویه
حرکت
بیگانه نمایی کرانه گیری، پهلو
غنچه
جلوۀ خاصی از محتوای یک چیز، موضع خاصی که از آن چیزی نمایان می شود یا می توان چیزی را دید، کنایه از توانایی یا قابلیت روحی برای تحمل چیزی، ظرفیت
((جَ بِ یا بَ))
فرهنگ فارسی معین
پهلو، طرف، جهت، ناحیه، ظرفیت، طاقت، توان، جلوه ای خاص از محتوای یک چیز، حالت، ویژگی، خاصیت
Aspect
аспект
Aspekt
аспект
aspekt
aspecto
aspetto
aspecto
aspect
aspect
แง่มุม