- جنان (دخترانه)
- بهشت
معنی جنان - جستجوی لغت در جدول جو
- جنان
- شب، جامه جنت که بمعنی بهشت است جنت که بمعنی بهشت است سپر، ترس سپر، ترس
- جنان
- دل، قلب، کنایه از درون چیزی، باطن، ضمیر، جامه
- جنان ((جِ))
- جمع جنت
- جنان ((جَ))
- دل، قلب، درون چیزی، باطن، شب، تاریکی شب، جمع اجنان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبچین پیچی، پنهان شدن، بچه انداختن، دیوانه کردن (آبچین کفن حوله)
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
دنیا، عالم، گیتی، کیهان، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند ملک جهان، جهان آفرین
رویان
دیوانگی
بال، پژیر، گناه
سرکار
نسوان
اطراف یا سرانگشتان
جمع آن، ضمیر اشاره برای اشخاص دور، ایشان، مقابل اینان: شراب لعل کش و روی مه جبینان بین، خلاف مذهب آنان جمال اینان بین، (حافظ)
آب دماغ وینیرک
در حال نشاط و شور و هیجان
سایه کوتاه
معشوق محبوب شاهد دلبر زیبا
ترسو، بد دل
جمع جفنه، کاسه های بزرگ، شاخ های رز
گز استادن خیاط و بنا چوبی که بدان زمین و امثال آنرا پیمایند
مروارید، لولو
متزلزل، مضطرب
پارسی است و همان جناغ و چناغ شکستن
استخوانی که قفسه سینه را در خط وسط و جلو محدود می کند
همجنس بودن
بال، دست، بازو، جانب، کرانه، نفس چیزی گروهی از هر چیز گروهی از هر چیز
بهشت
درگاه، آستانه خدا کرانه و بیگانه و غریب کرانه و بیگانه و غریب
برنا، مقابل پیر، هر چیز که از عمر آن چندان نگذشته باشد
هر چیز پوشیده و مستور