- جناح
- بال، پژیر، گناه
معنی جناح - جستجوی لغت در جدول جو
- جناح
- بال، دست، بازو، جانب، کرانه، نفس چیزی گروهی از هر چیز گروهی از هر چیز
- جناح
- هر یک از دو سمت راست یا چپ در زمین بازی،
در امور نظامی هر یک از دو طرف لشکر که در میدان جنگ در سمت راست و چپ قلب قرار می گرفت، بال
جناح ایمن: جناح راست، میمنه
جناح ایسر: جناح چپ، میسره
- جناح ((جُ))
- گناه، بزه
- جناح ((جَ))
- بال، هر یک از دو طرف لشکر
- جناح
- Faction
- جناح
- фракция
- جناح
- Fraktion
- جناح
- фракція
- جناح
- frakcja
- جناح
- facção
- جناح
- fazione
- جناح
- facción
- جناح
- faction
- جناح
- factie
- جناح
- فصيلةٌ
- جناح
- fraksiyon
- جناح
- kundi
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
سرکار
کرنتگر، کارد پزشک
مایل، میل کننده، گناهکار
تندابه
سر کشی، توسنی، خود رایی
شب، جامه جنت که بمعنی بهشت است جنت که بمعنی بهشت است سپر، ترس سپر، ترس
پارسی است و همان جناغ و چناغ شکستن