- جمل
- جماعت مردم ریسمان کلفت، طناب کشتی ریسمان کلفت، طناب کشتی
معنی جمل - جستجوی لغت در جدول جو
- جمل
- جمله ها، چیزی که به اختصار بیان می شود، جمع واژۀ جمله
- جمل ((جَ مَ))
- شتر
- جمل ((جُ مَ))
- ریسمان ضخیم، طناب کشتی، حساب حروف ابجد
- جمل
- ریسمان ستبر کشتی
- جمل
- شتر نر، پستانداری نشخوار کننده و حلال گوشت با گردن دراز و پای بلند و یک یا دو کوهان بر پشت، اشتر، بعیر، ناقه، خالۀ گردن دراز، ابل، هیون
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسته، فراز، گزاره
همگی چیزی، همه، تماماً
در دستور زبان کلام و سخنی که مفید معنی بوده و مرکب از مسند و مسندالیه باشد، همه، همگی، همه، همگی، تماماً، خلاصه
جملۀ شرطیه: در نحو، جمله ای که در آن ادات شرط از قبیل آن، «لو» و «لولا» باشد
جملۀ معترضه: جمله ای خارج از موضوع که میان کلام وارد شود
جملۀ شرطیه: در نحو، جمله ای که در آن ادات شرط از قبیل آن، «لو» و «لولا» باشد
جملۀ معترضه: جمله ای خارج از موضوع که میان کلام وارد شود
((جُ لِ))
فرهنگ فارسی معین
همگی، همه، کلام و سخنی که معنی داشته و کامل باشد (دستور)، سخن، کلام، تماماً، سراسر، خلاصه، مجمل
Sentence
предложение
речення
zdanie
sentença
oración
phrase
ประโยค
kalimat
جملةٌ
वाक्य
מִשְׁפָּט
sentensi
বাক্য
نیکوتروخوشگل تر
خود آرائی، نکوحالی نمودن
جمیل تر، زیباتر، نیکوتر، بهتر