جدول جو
جدول جو

معنی جلینگ - جستجوی لغت در جدول جو

جلینگ
صدای شکستن اشیا مانند: شیشه، چوب و غیره
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از جلنگ
تصویر جلنگ
نوعی پارچۀ ابریشمی ضخیم زردوزی شده که از آن قبا و شلوار و کلاه می دوختند
گیاهی که ساقۀ راست و بلند نداشته باشد و شاخه های آن روی زمین بیفتد مانند بوتۀ کدو، خربزه، خیار و مانند آن، جلونک، چلونک، بیاره، بیاج
فرهنگ فارسی عمید
(شِ)
مسکوکی است در انگلستان. (یادداشت مؤلف). پول انگلیسی معادل یک بیستم لیرۀ استرلینگ. (فرهنگ فارسی معین). شیلینگ. رجوع به شیلینگ شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
فریدریش ویلهلم یوزف فیلسوف آلمانی (متولد 1775- متوفای 1854 میلادی). وی پسر کشیشی از اهل وورتمبرگ بود، اما اوقات او همیشه به تدریس و تصنیف می گذشت. وی در سن بیست سالگی دست به تحریر زد و آثارش محل توجه قرار گرفت و عاقبت گوته نسبت به او علاقه پیدا کرد. در سن 23سالگی به معلمی دانشگاه شهر ینا پذیرفته شد و سپس در دانشگاههای مونیخ و برلن استاد شد. او در 30سالگی فیلسوفی معتبر بود ولی از آن ببعد چندان آثاری از خود منتشر نکرد. کتابهای عمده او عبارتند از: روح جهان، تحقیق در حقیقت مختاریت انسان، اندیشه ها در فلسفۀ طبیعت، بیان فلسفۀ من، فلسفه و دین، ادوار جهان، فلسفۀ صنعت. این فیلسوف از فلسفۀ طبیعت آغاز کرده با مسلک عرفانی به فلسفۀ وحی رسید و با وجود افکار مشوش و اغلب تاریک و متناقض شاگردان بسیار داشت. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از جرینگ
تصویر جرینگ
صدای زنگ و طاس و امثال آن، آواز زدن شمشیر و تیغ و خنجر و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلینگ
تصویر شلینگ
پول انگلیسی معادل 120 لیره استرلینگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دارجلینگ
تصویر دارجلینگ
((جِ))
نام تجاری نوعی چای مرغوب که در شمال هند کشت می شود
فرهنگ فارسی معین
صدای برخورد دو فلز به هم یا برخورد آن به سنگ
فرهنگ گویش مازندرانی
یک نوبت خرمن کوبی
فرهنگ گویش مازندرانی
در عرف منطقه یک چهارم مجموع گوشت گاو را گویند، از پاشنه ی پا تا لگن خاصره
فرهنگ گویش مازندرانی
دره ای در منطقه ی حفاظت شده ی جهان نمای کردکوی
فرهنگ گویش مازندرانی