- جلبوب
- گیاهی است که بر درخت پیچد عشقه حبل المساکین
معنی جلبوب - جستجوی لغت در جدول جو
- جلبوب
- عشقه، گیاهی با برگ های درشت و ساقه های نازک که به درخت می پیچد و بالا می رود، ازفچ، نویچ، دارسج، پاپیتال، نیژ، لوک، غساک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیراهن گشاد، چادر زنان
سلمه
سلمه سرمک، موی سیاه سلمه
نای که نوازند
جامۀ فراخ، پیراهن گشاد، چادر زنان
سبزه و تره ایست شبیه به نعناع
جمع لب، مغز ها دانه ها جمع لب دانه ها مغزها: حبوب و لبوب نضج و نمانیافت و انواع ارتفاعات در مراتع و مزارع بخس و نقصان پذیرفت