- جلبان
- ملک بر چاف از چاش ها (غلات) خلر گیاهی است شبیه بکرسنه و آنرا در بعض نقاط مانند باقلای تر پزند و با نمک خورند و گاهی هم آرد کنند و از آن نان پزند و تازه آنرا نیز ناپخته خورند خلر
معنی جلبان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آویاتور
روسی سه چنگ ، قسمتی ساز که بالبها آنرا نوازند
پیراهن گشاد، چادر زنان
جمع جلسه، نشست ها
متزلزل، مضطرب
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
جمع لبن، شیری ها: آن چه از شیر ساخته و پدید آید
آنکه هواپیما را هدایت کند هوا نورد
جمع صلیب، دارها چلیپاها
هدایت کنندۀ هواپیما یا بالگرد
جامۀ فراخ، پیراهن گشاد، چادر زنان
بالابان، نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
در حال جنبیدن، جنبنده مثلاً منارجنبان، بن مضارع جنباندن، پسوند متصل به واژه به معنای جنباننده مثلاً سلسله جنبان
Aviator
авиатор
Flieger
авіатор
lotnik
aviador
aviatore
aviador
aviateur
vlieger
นักบิน
penerbang
طيّارٌ
पायलट